فرکانس احساس انتقام چیست و تاثیر ارتعاشات آن در زندگی؟

Revenge فرکانس انتقام عادل دمیرچی

فرکانس احساس انتقام (Revenge) با کینه و خشم همراه است. زمانی این احساس بروز می‌کند که فرد احساس بی‌عدالتی کند. پس برای اجرای عدالت خودش دست به کار می‌شود. کینه با فرکانس‌های منفی است که برای قصاص انجام می‌شود. ارتعاشات احساس انتقام بر روی مغز تاثیر منفی می‌گذارد. از سوی دیگر بدن را هم درگیر خود می‌کند. در ادامه به تاثیرات این احساس می‌پردازیم.

احساس انتقام جویی چیست؟

انتقام نوعی عمل متقابلانه برای صدمه زدن به کسی است که پیش‌تر از او آسیب دیده‌ایم. وقتی کسی گرفتار احساس انتقام می‌شود، می‌خواهد کسی را که به او ضربه زده است، مجازات کند. این احساس با سطوح مختلف برای همه‌ی افراد ایجاد می‌شود.

به گذشته‌ی خود نگاه کنید. آیا تا به حال کسی به شما ظلم کرده است که در دل آرزو کرده باشید او را مجازات کنید؟ این آرزو همان احساس انتقام است. بین مرحله‌ی اجرای انتقام با احساس انتقام تفاوت وجود دارد. در واقع ابتدا احساس در ذهن ما شکل می‌گیرد. سپس به دنبال تشدید این احساس، به دنبال اجرای افکار و احساس خود بر می‌آییم.

چرا به احساس انتقام‌جویی مبتلا می‌شویم؟

حس انتقام جویی زمانی در ما ایجاد می‌شود که احساس کنیم عدالتی وجود ندارد. پس برای اینکه عدالت را برقرار کنیم خودمان دست به کار می‌شویم. از سوی دیگر وقتی کسی در حق ما ظلمی می‌کند، حس کینه و نفرت ما از او آنقدر شدید می‌شود که سعی داریم به هر قیمتی به او آسیب برسانیم.

از آنجا که این فرد یک بار به ما آسیب رسانده است، پس عمل متقابل خود را منصفانه می‌دانیم. این احساس واکنشی به شرایط بیرونی است. اما ذهنیت و روان ما هم بر روی شدت یا ضعف آن تاثیرگذار است. برای مثال شاید دیده باشید یک اتفاق مشابه برای دو نفر رخ می‌دهد. اما یکی رویکرد انتقام‌جویانه دارد و دیگری از آن به راحتی عبور می‌کند.

چه عواملی باعث بروز فرکانس احساس انتقام میشود؟

بنابراین، ذهن ناخودآگاه و اطلاعاتی که قبلاً در آن ذخیره شده است، بر روی بروز این احساس تاثیر می‌گذارد. به طور کلی عوامل زیر باعث بروی احساس انتقام جویی می‌شوند:

  1. حس نفرت و کینه شدید
  2. اعتقاد به بی‌عدالتی
  3. احساس ضعف درونی
  4. برآورده نشده خواسته‌ها

همه‌ی این عوامل در ایجاد یک عقده‌ی درونی نقش دارند. به مرور زمان این عقده آنقدر شدت پیدا می‌کند که نسبت به هر چیزی احساس انتقام پیدا می‌کنید. حتی اگر آسیبی که از دیگران به شما برسد، عمیق نباشد، باز هم درصدد انتقام برمی‌آیید.

اهمیت به جایگاه و اقتدار

افرادی که بیشتر دچار احساس انتقام می‌شوند، کسانی هستند که به اقتدار و جایگاه خود اهمیت زیادی می‌دهند. آن‌ها نمی‌خواهند وجهه‌ی خود را از دست بدهند. در یک مطالعه‌ی تحقیقاتی بر روی 150 دانشجو برای بررسی دلایل احساس انتقام انجام شد. نتیجه‌ی این تحقیقات نشان داد که دانشجویانی که به دنبال استمرار اقتدار و احترام هستند،
بیشتر به انتقام‌جویی پاسخ مثبت داده بودند.

عوامل فرهنگی

میشل گلفاند یکی از اساتید روانشناسی در دانشگاه مریلند در مورد دلایل بروز احساس انتقام‌جویی معتقد است: «یکی از دلایل بروز احساس انتقام‌جویی به عوامل فرهنگی بستگی دارد. او دریافته‌بود كه وقایع مختلف باعث شود كه روند انتقام جویی در فرهنگ‌های مختلف ایجاد شود.

شخصیت های جمع گرا انتقام‌جو هستند

گلفند همچنین دریافت که جمع گرایان بیش از فردگرایان به احساس انتقام جویی مبتلا می‌شوند. یک فرد جمع‌گرا، صدمه زدن به فردی را که با او احساس هویت مشترک دارد، منطقی نمی‌داند. مطالعات دیگری هم نشان داد که عصبانیت احساس کینه‌ی مردم را بیشتر می‌کند.

Frequency of feelings revenge
Frequency of feelings revenge

آیا با انتقام‌گرفتن می‌توان عدالت را برقرار کرد؟

احساس انتقام‌جویی هم مثل هر احساس دیگری دارای ارتعاشاتی است که زندگی ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد. ما قصد داریم با انتقام، طرف مقابل را به سزای عملش برسانیم تا احساس بهتری بدست آوریم. در صورتی که تحقیقات نشان می‌دهد احساس انتقام تاثیر متضاد بر روان و به طور کلی بر روی زندگی ما دارد.

زیرا به جای اینکه احساس نفرت و خصومت را خاموش کند، باعث افزایش این احساس منفی می‌شود. فرانس بیکن در این مورد می‌گوید: «کسی که انتقام می‌گیرد زخم‌های خود را تازه نگه می‌دارد. در صورتی که با بخشش این زخم‌ها بهبود می‌یابند.

سرکوب فرکانس احساس انتقام با ما چه می‌کند؟

وقتی در شرایط انتقام قرار داریم ولی این احساس را سرکوب می‌کنیم، می‌توانیم زخم‌ها و دردهای گذشته را بی‌اهمیت جلوه دهیم. پس روح و روان تحت تاثیر وقایع تلخ گذشته قرار می‌گیرد. در واقع ما در ذهن اینطور برای خود حلاجی می‌کنیم: «از آنجا که ما به احساسات انتقام‌جویانه‌ی خود عمل نکردیم، نشان می‌دهد زخمی که خوردیم چندان بزرگ و عمیق نبود. پس می‌توانیم آن را فرامش کنیم».

اما وقتی قادر به کنترل فرکانس احساس انتقام نباشیم، به این معناست که وضعیت آنقدر وخیم است که قادر به عبور از آن نیستیم. زخمی که خورده‌ایم و یا دردی که کشیده‌ایم، آنقدر وحشتناک است که به خاطر آن حاضر به عمل متقابل شدیم. احساس انتقام به جای بهبود زخم، آن را تازه نگه می‌دارد.

این احساس اگرچه باعث مجازات شخصی می‌شود که به شما آسیب رسانده است. اما در مقابل آرامش شما را از بین می‌برد. این احساس منفی مانع از تکامل ذهن می‌شود. بسیاری قبل از این که احساس انتقام جویی را به عمل تبدیل کنند، تصور می‌کنند با انتقام احساس خوبی پیدا و عدالت را برقرار می‌کنند. اما نتیجه‌ی مطالعات برعکس این قضیه را نشان می‌دهد.

تاثیر ارتعاشات احساس انتقام بر رفتار و مغز

فرکانس‌های احساس انتقام ابتدا مغز ما را درگیر خود می‌کند. سپس بدن را برای مقابله با تهدید خارجی آماده می‌کند. جالب است بدانید که یکی از دلایل اصلی بسیاری از افراد از پاسخ انتقام‌جویانه، جلوگیری از آسیب‌های بعدی در آینده است. به همین دلیل این احساس را در خود زنده نگه می‌دارند.

اگرچه در برخی از موارد احساس انتقام می‌تواند شما را در برابر آسیب‌های احتمالی حفظ کند. اما فرکانس‌های آن عملکرد مغز و رفتار را تحت تاثیر قرار می‌دهد. این احساس باعث از بین رفتن انرژی سلول‌ها، ضعف جسمانی و به هدر رفتن وقت و صدمه دیدن احساسات می‌شود.

طولانی شدن احساس نفرت و کینه

اولین تاثیر ارتعاشات احساس انتقام، طولانی‌کردن احساس نفرت و کینه است. این احساس باعث افزایش هورمون کورتیزول در مغز می‌شود. وقتی از کسی آسیب ببینید ممکن است تا چند روز احساس بدی داشته باشید. به طوری که تا چند روز احساس ترس، اضطراب و استرس داشته باشید.

افزایش ترس و اضطراب

اما زمانی که بعد از وقوع یک اتفاق به احساس کینه مبتلا شوید، تا زمانی که این احساس نابود نشود، ترس، اضطراب و استرس با شما باقی می‌ماند. فرکانس‌های این احساسات منفی باعث اختلال در عملکرد مغز و قلب می‌شود. از تاثیرات ارتعاشات احساس انتقام می‌توان به افزایش هورمون کورتیزول اشاره کرد.

از دیدگاه بیولوژیکی، ترس و استرس احساساتی مهم هستند که به مغز کمک می‌کنند تا به موقعیت‌های تهدیدآمیز پاسخ دهد. این پاسخ با تحریک آمیگدال و به دنبال آن هیپوتالاموس ایجاد می‌شود. به همین دلیل است که برخی از افراد با آسیب مغزی كه بر آمیگدال آنها تأثیر می‌گذارد، قادر نیستند همیشه به این سناریوها پاسخ دهند.

نتایج باقی ماندن در فرکانس احساس انتقام

کم شدن اشتها، بی‌خوابی، افزایش فشارخون، ضعف بدن، احتمال سکته‌ی قلبی و مشکلات جسمی دیگر، نتیجه‌ی ارتعاشات احساس انتقام هستند. زیرا درد و آلام گذشته را تا مدت‌ها در ذهن زنده نگه می‌دارد. در صورتی که می‌توانستید به راحتی آن را فراموش کنید.

تاثیر ارتعاشات احساس انتقام در قانون جذب

ماریو گولویتزر یکی از اساتید برجسته‌ی روانشناسی در آلمان معتقد است که احساس انتقام جویی، می‌تواند به طور کلی شانس موفقیت و رضایت خاطر را از بین ببرد.

«لی برآور» در کتاب راز می‌گوید: «من اعتقاد دارم اگر کسی در زندگی خود بگوید که کارها درست پیش نمی‌رود و یا اینکه همه چیز بد پیش می‌رود، همه‌ی فرصتش را از دست می‌دهد.»

احساس انتقام همان احساس منفی است که اجازه نمی‌دهد مغز به افکار مثبت فکر کند. مغز برای مدیریت بدن از احساسات و احساسات نیز از افکار دستور می‌گیرند. برای احساس انتقام، داشتن افکار منفی لازم است. وقتی هم که ذهنیت و درون ما با افکار منفی پر باشد، آیا جایی برای مثبت‌اندیشی باقی می‌ماند؟

آیا مثبت‌اندیشی با فرکانس احساس انتقام در تضاد است؟

حتی اگر فکر کنید با وجود احساس انتقام باز هم می‌توان مثبت اندیش بود و به آینده‌ای زیبا فکر کرد، باید بگوییم که دو احساس منفی و مثبت نمی‌توانند همزمان با هم باشند. وقتی افکار بر ذهن شما غلبه کنند، به این معناست که افکار مثبت شکست خورده‌اند.

قانون جذب وقتی از خوشبختی صبحت می‌کند یعنی باید احساسات و افکار زیبا داشته باشید. آیا وقتی احساس انتقام در شما وجود داشته باشد، فرکانس‌های آن اجازه‌ی ورود افکار زیبا به ذهن را می‌دهند؟ مطمئاً ارتعاشات این احساس منفی آنقدر زیاد است که جایی برای فکر زیبا باقی نمی‌گذارند.

کنترل فرکانس احساس انتقام

به تاوجه به تاثیر ارتعاشات احساس انتقام بر روی زندگی (مغز، بدن، موفقیت و رواح و روان) لازم است تا برای کنترل آن اقدام کنید. از جمله روش‌هایی که برای کنترل این احساس می‌تواند مؤثر واقع شود، روش‌های زیر هستند:

کنترل افکار را به دست بگیرید

احساس انتقام با افکار ما ارتباط نزدیک دارد. تا زمانی که تمام فکر شما بر روی حوادث تلخ گذشته و آسیب‌ها باشد، حتی یک لحظه هم به بخشش فکر نمی‌کنند. در واقع این افکار است که باعث پیدایش احساس انتقام می‌شود. بهتر است خود با سرگرمی‌های جدید از فکر کردن به آسیب‌های گذشته رها کنید.

تا زمانی که بخواهید روی صدمات خود تمرکز کنید، حتی یک لحظه هم نمی‌تواند احساس انتقام را از خود دور کنید.

در لحظه تصمیم نگیرید

برای انتقام به خودتان فرصت دهید. ممکن است آنقدر با عجله و سریع انتقام بگیرید که بعدها از کاری که کرده‌اید، احساس پشیمانی کنید. در حالی که هیچ کاری هم از دستتان برنمی‍آید. وقتی عصبی هستید، بخشش برای شما کار راحتی نیست. اما صبر کردن چندان سخت نیست.

کافیست با خود فکر کنید در زمان دیگری می‌توانید با شکل بهتری انتقام خود را بگیرید. وقتی با سرعت به دنبال پاسخ هستید، ممکن است به خودتان آسیب بزنید. در همین فرصتی که برای انتقام گرفته‌اید، آرام‌تر می‌شوید. سپس می‌توانید با آرامش بیشتر تصمیم بگیرید. با گذشت زمان بخشید و رها شدن از احساس انتقام راحت‌تر می‌شود.

کنترل فرکانس احساس انتقام با افکار مثبت

همانطور که پیش‌تر اشاره کردیم تا زمانی که افکار منفی در ذهن باشد، احساس انتقام هم پایدار می‌ماند. اما اگر بتوانید افکار مثبت را جایگزین کنید، افکار منفی از بین می‌رود. در نتیجه به جای احساس نفرت و کینه برای انتقام جویی، احساس گذشت جایگزین می‌شود.

قانون جذب می‌گوید شما به هر چیزی که فکر کنید، اتفاق می‌افتد. اگر به اتفاقات خوب بیندیشید، همان اتفاقات را در زندگی خود احساس می‌کنید. پس اگر خواسته، اهداف و آرزوهای شیرین دارید اما حس انتقام فرصتی برای فکر کردن به آن‌ها را نگذاشته است، همین حالا دست بکار شوید.

به سراغ موضوعات مورد علاقه‌ی خود بروید. هر چیزی که باعث جرقه‌ای در ذهن می‌شود، راهی برای فرار از ارتعاشات احساس انتقام است. این افکار مثبت حتی می‌توانند در مورد رابطه‌ی دوستانه‌‌ای باشد با فردی که به شما آسیب رسانده. ممکن است او به هر دلیلی به شما صدمه زده باشد. اما پیش‌تر رابطه‌ی دوستانه‌ای با هم داشته‌اید. پس این خاطرات را نیز در ذهن خود مرور کنید. برای مطالعه سایر فرکانس احساسات کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *