فرکانس احساس ناتوانی یکی از احساسات مهم است که ارتعاشات آن به مغز هم میرسد. این احساس زمانی ایجاد میشود که خود را بیش از حد کوچک بشمارید و در واقع خودباوری را از دست بدهید. در این صورت احساس قدرت خود را از دست میدهید و احساس بدی نسبت به خود پیدا میکنید. وقتی این احساس در شما ایجاد شود، ممکن است به دلیل اشتباهات گذشته و یا تصمیمات بد خود، مورد انتقاد و شرمندگی قرار بگیرید. بنابراین مغز عملکرد درست خود را در مواجهه با تصمیمگیریهای مهم از دست میدهد. اگر میخواهید در مورد این احساس و فرکانسهای آن بیشتر بدانید، تا انتهای این مطلب با ما همراه شوید.
چرا احساس ناتوانی میکنیم؟
بزرگترین سوالی که در رابطه با احساس ناتوانی و ضعف وجود دارد، علت بوجود آمدن آنست. جالب است بدانید ارتعاشات ناتوانی با احساس اندوه، ترس و حتی افسردگی در ارتباط نزدیک است. وقتی اعتماد به نفس خود را از دست میدهید، اضطراب و استرس تمام وجود را در بر میگیرد.
بزرگترین تکیهگاه یک انسان خودش است. سپس به محیط بیرونی توجه میکند. اما وقتی از درون شکسته باشد، به کمک محیط بیرون چشم میدوزد. در چنین شرایطی اگر از محیط بیرون هیچ کمکی برای او نرسد که قطعاً همین اتفاق دیر یا زود میافتد، دچار تزلزل شخصیت میشود و احساس ناتوانی میکند.
اما وقتی احساس ناتوانی و درمانی دارید، این تمام ماجرا نیست. در واقع این احساس ترس است که در درون شما سیطره پیدا کرده است. احساس ضعف و ناتوانی از کمبودهای احساسات درونی مثل عزت نفس ایجاد میشود.
آیا فرکانس احساس ناتوانی روی عملکرد مغز تاثیر میگذارد؟
هرگونه ارتعاشات منفی که به مغز وارد میشود، باعث ایجاد اختلال در عملکرد آن میشود. چرا که مغز جنبههای مختلف تفکر از جمله سازماندهی، برنامهریزی، تصمیمگیری، به خاطر آوردن، ذخیرهی اطلاعات و … را برعهده دارد. این تواناییهای شناختی بر نحوهی انجام وظیفهی روزمره و تصمیمگیریهای ما تاثیر میگذارد.
اما وقتی احساس ناتوانی و ضعف میکنیم ارتعاشات آن به مغز میرسد. پس توجه و تمرکز مغز به سمت این اختلال میرود. به طوری که مغز در امور زیر دچار اشتباه میشود:
- اشتباه در پیدا کردن کلمات و جملات و حتی پیدا کردن اسامی
- مشکل در زمان مواجه با انجام چند کار با هم
- ایجاد تغییرات شناختی و حتی فراموشی
بیایید این موضوع را برای شما روشن کنیم. وقتی عصبی هستید، قادر به خاطر آوردن اطلاعات خود نیستید. درست مثل زمانی که در سر جلسهی آزمون نشستهاید و استرس تمام وجود شما را فرا میگیرد. فرکانس اضطراب و استرس مانع از به خاطر آوردن اطلاعاتی میشود که پیشتر به حافظه سپردهاید.
در واقع احساس ناتوانی که با اضطراب و استرس خود را نشان میدهد، همین تاثیر را بر روی عملکرد مغز میگذارد. با این وجود ناتوانی نمیتواند به طور کلی عملکرد مغز را متوقف کند. بلکه شما هنوز هم میتوانید اطلاعات جدید را به مغز بسپارید. خاطرات جدید را ثبت کنید. حتی مهارت واژان و مهارتهای زبانی خود را بهبود ببخشید. این قابلیت به شما کمک میکند تا بر احساس ناتوانی غلبه کنید.
پیری مغز
به طور کلی هر احساس منفی باعث میشود تا روند پیری مغز سریعتر اتفاق بیفتد. درست مثل زمانی که از وضعیت موجود راضی نیستید و حس میکنید آن زمان طولانیتر گذشته است. اگر یک روز در سختی باشید، فکر میکنید یک ماه طول کشیده است. زیرا فرکانسهای ناتوانی و ضعف بر مغز مسلط میشوند. مغز آنقدر خسته و ناتوان میشود که گذشت یک روز را یک ماه تصور میکند.

به همین منوال اگر زندگی یک فرد حتی در فرد جوان، به سختی بگذرد، از آنجا که فرکانسهای احساس ناتوانی بر روی مغز منعکس میشود، مغز پیرتر از حالت عادی میشود. در نتیجه فرد خود را در اوج جوانی یک فرد پیر تصور میکند.
ارتباط بین فرکانس احساس ناتوانی با عملکرد مغز
ارتباط بین فرکانس احساس ناتوانی با مغز را میتوان به صورت زیر بررسی کرد:
در زمان ضعف و ناتوانی، بخشهای مهمی از مغز که برای یادگیری و سایر فعالیتهای پیچیدهی ذهنی اهمیت دارند، کوچک میشوند. این قسمت ارتباط بین نورونها (سلولهای پیام رسان عصبی) را کمتر میکند. همچنین ممکن است جریان خون در مغز کاهش یابد و یا زیاد شود. در هر صورت جریان خون از حالت عادی خود خارج میشود که تاثیر منفی بر روی نحوهی تفکر و تصمیمگیری دارد.
کاهش عزت نفس
پس در زمان احساس ناتوانی نمیتوانید به درستی تصمیم بگیرید. در همین زمان است که فرد به اصطلاح به کمبود عزت نفس مبتلا میشود.
آلزایمر
حتی گفته میشود ارتعاشات احساس ناتوانی میتواند با بیماری فراموشی و آلزایمر هم ارتباط داشته باشد. بررسیها نشان میدهد افرادی که در سنین جوانی و میانی بیشتر تجربهی استرس و اضطراب دارند، احتمال بیشتری وجود دارد که در سنین سالمندی به آلزایمر مبتلا شوند.
اختلال در خواب و اشتها
وقتی مغز هورمون کورتیزول (استرس) ترشح میکند، افزایش آن باعث کاهش تعداد نورونهای انتقالدهنده پیام میشوند. از یک سو خواب و اشتها مختل میشود. مغز شما قادر نیست پیام گرسنگی و یا کمخوابی را از طریق سلولهای عصبی دریافت کند. پس در زمان احساس ناتوانی و ضعف به کم خوابی و بیاشتهایی مبتلا میشوید.
پس میتوان گفت با قاطعیت گفت فرکانس ناتوانی ذهنی بر روی قدرت جسمانی شما نیز تاثیر منفی میگذارد. به طوری که بعد از مدتی سیستم ایمنی بدن هم ضعیف میشود و قدرت مقابله با بیماریها را ندارد.
تاثیر فرکانس احساس ناتوانی بر قانون جذب
قانون جذب میگوید که هر چیزی را که بخواهید میتوانید با تفکر مثبت بدست آورید. این قانون در مورد همهی انسانها صادق است. وقتی به چیزی فکر میکنید، تمام هستی و کائنات بسیج میشوند تا شما را به آن آرزو برسانند. شاید تعجب کنید. اما این نظریه کاملاً به اثبات رسیده است و باید آن را موضوعی واقعی بدانید.
حالا ارتعاشات احساس ناتوانی به طور کلی میتوانند قوانین جذب را به چالش کشاند. زیرا شما برای قوانین جذب به امید و افکار مثبت نیاز دارید. در حالی که فرکانس احساس ضعف این دو اِلمان را نابود کرده و شما را به فردی منفیباف و ناامید تبدیل میکنند.
به جای اینکه در قانون جذب برای خود آرزوهای دور و دراز قشنگ نقاشی کنید، فقط به جادهای پر پیچ و خم و تاریک مینگرید که هیچ پایانی ندارد. در عین حال به قانون جذب هم بیاعتقاد میشوید. این قانون برای کسانی به درستی عمل میکند که به آن ایمان راسخ داشته باشند. وقتی کسی ایمان خود را نسبت به آن از دست بدهد، بدون شک هیچ اتفاق خوش یمنی برای او نمیافتد.
چگونه با احساس ناتوانی مقابله کنیم؟
با توجه به فرکانسهای منفی که احساس ناتوانی به مغز مخابره میکند، شما باید از همان ابتدا با این مشکل مقابله کنید. برای این کار راههای زیادی در مقابل شما قرار دارد. برخی از توصیههای ما برای مقابله با فرکانس ضعف و ناتوانی عبارتند از:
کسب مهارتهای جدید
به دلیل اینکه احساس ضعف و ناتوانی بیشتر به دلیل کمبودها و حقارتها ایجاد میشود، پس باید به دنبال مهارتهای جدید باشید. زیرا این مهارتها به شما یادآوری میکند که هنوز فرد ارزشمندی هستید و قدرت یادگیری دارد. وقتی کسی خود را غیرمفید و مخل بداند، دچار احساس ناتوانی و ضعف میشود.
اما وقتی شما آموزشهای جدیدی در زمینههای مختلف کسب میکنید، حس ارزشمندی را با تمام وجود باور میکنید. پس دیگر احساس پوچی و بیارزشی نمیکنید.
اگر از شغل خود راضی نیستید، آن را عوض کنید
شغل یکی از مهمترین اِلمانهای معرفی هر کسی است. بخشی از هویت ما با کسب و کارمان مشخص میشود. برای مثال وقتی قصد معرفی کسی را دارید،
بعد از بردن نام و سن او، حتماً شغل او را هم معرفی میکنید. پس اگر از شغل خود راضی نباشید، بخش مهمی از هویت شما خدشهدار میشود.
بهترین توصیه اینست که از همان ابتدا به سراغ شغلی بروید که با روحیات، علاقمندیها و استعدادهای شما همخوانی داشته باشد. شغل باید احساس ارزشمندی را در شما ایجاد کند.

برای مقابله با فرکانس احساس ناتوانی خلاق باشید و خلق کنید
آفرینش هر چیز جدید هر چند کوچک، حس خوبی را در شما ایجاد میکند. وقتی به اثر ساخته شدهی خود نگاه میکنید بیشتر به استعداد و ارزشمندی خود پی میبرید. در واقع ساختههای دست ما، نمودی از استعداد درونیمان است. برای اینکه احساس ناتوانی نکنید، باید آنچه را که میتوانید و یا استعداد ساختنش را دارید، بسازید. حتی اگر این ساخته یک تابلوی چوبی و یا یک لیوان گِلی باشد.
داستان زندگی افراد موفق را بخوانید
مطالعه داستان، ذهن ما را قدرتمندتر میکند. البته به شرط اینکه داستان مناسب را در زمان مناسب بخوانید. زیرا باعث ورود ایدههای بزرگ به ذهن میشوند. مهم نیست که شخصیت داستان چقدر از شما فاصله دارد و یا مشکلات و سختیهای او چقدر با سختیهای شما متفاوت است.
برای خواندن داستانها میتوانید از طریق داستانهای مرتبط را پیدا کنید و بخوانید. نقل قولهای الهام بخش از افراد مهم و سرشناس هم میتوانند انگیزهی شما را برای غلبه بر ضعف درونی زیاد کنند.
با دوستان نزدیک خود ارتباط برقرار کنید
مطالعات نشان میدهد گروه دوستان بیش از هر کس دیگری میتواند در زمان سختی و مشکلات موثر باشد. وقتی احساس ناتوانی و ضعف میکنید، بهتر است به جای اینکه سکوت کنید، با صمیمیترین دوستان خود مشورت و صحبت کنید. حتی اگر مهارت غلبه بر مشکلات را هم داشته باشید، به دلیل اینکه فرکانس احساس ناتوانی قدرتمند است، خیلی زود مغز و ذهن شما را درگیر خود میکند.
بنابراین، به صحبت کردن و دریافت مشاوره نیاز دارید. به خصوص وقتی امید خود را به طور کلی از دست میدهید، ارتباط با افراد مثبتاندیش، دلسوز و خیرخواه میتواند امید را در دلتان زنده کند. در زمانی که امید خود را از دست دادهاید، صحبت کردن با دیگران میتواند یکی از موثرترین راهکارها باشد.
جملات مثبت را با خود تکرار کنید
تکرار جملاتی مثل «من بسیار قدرتمند هستم»، «من میتوانم …» و … در ابتدا تاثیر زیادی روی ذهن و فکر شما ندارد. اما این جملات دارای ارتعاشاتی هستند که به مرور زمان مغز را احاطه میکنند. به همین دلیل است که وقتی یک فکر ضعیف از کنار ذهنتان میگذرد، بعد از مدتی به واقعیت تبدیل میشود.
مثلا وقتی در حال مطالعه کتاب هستید، ناگهان در حد یک ثانیه به این فکر میکنید که کتاب را ببندید و بخوابید. هر چند بعد با خود میگویید نه من باید این کتاب را تمام کنم و بعد بخوابم. اما بعد از 10 دقیقه کتاب را میبندید و میخوابید. آیا میدانید چرا؟
چون همان یک بار فکر کردن آنقدر قدرتمند عمل میکند که فرکانس آن ذهن را تحت تاثیر قرار میدهد. سپس مغز خود به خود خسته میشود و شما ترجیح میدهید بخوابید. در مورد جملاتی هم که با خود تکرار میکنید، وضعیت به همین صورت است. وقتی جملات (منفی و یا مثبت) را با خود تکرار میکنید، به افکار تبدیل میشوند. پس بهتر است جملات مثبت را با خود تکرار کنید تا به درون ناخودآگاه شما راه پیدا کنند.
قانون جذب را فراموش نکنید برای مقابله با فرکانس احساس ناتوانی
درست است که فرکانس احساس ناتوانی میتواند شما را فرسنگها از قانون جذب دور کند. اما با کمک همین قانون جذب میتوانید بر احساسات منفی غلبه کنید. همانطور که در ابتدای مطلب اشاره کردیم، با وجودی که ارتعاشات احساس ضعف و ناتوانی میتوانند باعث عملکرد مغز را مختل کنند، شما باز هم قادر به یادگیری و عملکرد درست هستید.
در واقع این فرکانسهای منفی به طور کلی مغز را متوقف نمیکنند. بلکه فقط بخشی از آن مختل میشود. اما بخش دیگر هنوز قابل استفاده است. این بخش برای بازیابی تمامی قسمتهای مغز کاربرد دارد. شما هنوز هم میتوانید مهارتهای جدید یاد بگیرید. انگیزه داشته باشید، به زندگی امیدوار شوید و برای دستیابی آرزوها و اهداف خود تلاش کنید.
قانون جذب به شما میگوید مثبت اندیش باشید. به زندگی آینده امیدوار شوید. تلاش کنید و به هدفهای دور و دراز خود بیندیشید. در این صورت عالم کائنات برای رساندن شما به آنچه که فکر میکنید، بسیج میشوند.
برای خود ارزش قائل شوید
داشتن عزت نفس کافی باعث میشود تا دیگران نیز برای شما حرمت قائل شوند. تا زمانی که برای خود عزت و احترامی قائل نشوید، دیگران هم هیچ اهمیتی برای شما قائل نمیشوند. یکی از ارزشمندترین احترامها برای خود، محترم دانستن افکار، عقاید و احساساتتان است.
وقتی احساسات صدمه میبیند باید در مورد آن صحبت کنید. زیرا صحبت کردن همانند یک سمزدای عاطفی عمل میکند. پس باعث میشود تا اعتماد به نفس خود را بازیابی کنید. از سوی دیگر احترامی که در هنگام تعامل با دیگران برای خود قائل هستید، باعث میشود تا آنها نیز به شما احترام بگذارند.
سخن پایانی
به هرحال هیچ چیز رنج آورتر از احساس ناتوانی نیست. این احساس میتونه در مدت نه چندان طولانی ما رو به یک هیولا یا یک فرد افسرده تبدیل کنه. پس راههای درمان فرکانس احساس ناتوانی رو جدی بگیرید. برای مطالعه سایر فرکانس احساسات کلیک کنید.