فرکانس احساس ناامیدی چیست و راه‌های درمان آن؟

فرکانس احساس ناامیدی

همه‌ی انسان‌ها با درجات مختلف به فرکانس احساس ناامیدی (Disoppointment) مبتلا می‌شوند. این احساس باعث دلسردی و دلزدگی از زندگی می‌شود. انزوا و گوشه‌گیری تنهای یکی از تاثیرات فرکانس احساس ناامیدی هستند. در کنار آن سیستم مغز و حتی نحوه‌ی تصمیم‌گیری ما هم تحت تاثیر این احساس قرار می‌گیرد. ارتعاشات این احساس می‌تواند کل زندگی روحی و جسمی ما را تحت تاثیر خود قرار دهد. اگر می‌خواهید از تاثیرات این احساس بر روی زندگی خود و راه‌های درمان آن را بدانید، تا انتهای این مطلب با ما باشید. 

احساس ناامیدی چیست؟

ناامیدی احساسی که در آن هیچ انگیزه‌ای برای انجام کارهای خود ندارید. در این احساس عزت نفس به شدت کاهش می‌یابد. ذهن گرفتار افکار منفی می‌شود. به آینده هیچ دلخوشی ندارید. در واقع علاقه‌ای برای رسیدن فردا و یا آینده‌ی خود ندارید. شوق و اشتیاق در شما از بین می‌رود.

حال اینکه احساس اشتیاق و انگیزه مهم‌ترین موتور محرکه‌ی ما برای رفتن به سمت جلو است. تا زمانی که انگیزه‌ای برای موفقیت، خوشبختی و یا شادی نداشته باشید، چطور می‌توانید برای دستیابی به آن‌ها تلاش کنید؟ ناامیدی یک احساس بدون انرژی است. در واقع باعث تخلیه‌ی انرژی از روان و جسم می‌شود. پس انگیزه و توان خود را برای دستیابی به زندگی بهتر را از دست می‌دهیم.

چرا احساس ناامیدی می‌کنیم؟

دلایل زیادی برای ابتلا به احساس ناامیدی وجود دارد. این احساس که یکی از علائم مرتبط با بیماری افسردگی است، بیشتر به دلیل افکار منفی، شکست پیاپی، موانع و مشکلات، استرس و اضطراب بیش از حد ایجاد می‌شود. کاهش اعتماد به نفس هم یکی از دلایل ابتلا به احساس ناامیدی است.

وقتی نسبت به توانایی‌های خود باور نداشته باشید، فکر می‌کنید هر چیزی می‌تواند به راحتی شما را از پا درآورد. ناامیدی در چنین شرایطی بر شما غلبه می‌کند. بسیاری از افراد دلیل ناامیدی خود را شرایط جبری می‌دانند. وقتی به همه چیز نگاه ساختاری دارند، معتقدند تلاش آن‌ها برای تغییر شرایط به نتیجه‌ای نمی‌رسد. پس ناامیدی می‌شوند. 

به طور کلی دلایل بروز احساس ناامیدی را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:

  1. رها شدن و تحقیر شدن توسط اطرافیان
  2. نداشتن رضایت از وضعیت فعلی 
  3. انتخاب راه‌های اشتباه و شکست‌های پیاپی
  4. مورد سوءاستفاده قرار گرفتن توسط دیگران
  5. بی‌عدالتی در جامعه و محدودیت‌های پیشرفت برای همه
  6. بی‌اعتمادی به خود و شرایط

فرکانس احساس ناامیدی تا چه اندازه قوی هستند؟

همه‌ی احساسات ما فارغ از خوب یا بد بدن، حاوی ارتعاشاتی هستند که زندگی‌مان را تحت تاثیر قرار می‌دهند. براساس مطالعاتی که بر روی احساسات منفی صورت گرفته، مشخص شده است که تاثیر ارتعاشات این احساسات نسبت به احساسات مثبت بیشتر است. یعنی اگر دچار یک حس منفی شوید، تاثیرات مخرب آن بر روی زندگی شما چند برابر می‌شود.


افکار ما تعیین‌کننده فرکانس هستند. احساسات بلافاصله به شما می‌گویند که بر روی چه فرکانسی قرار دارید. زمانی که بر روی احساس بدی قرار دارید، به این معناست که در حال ارسال فرکانس‌های منفی و بد هستید. پس به جای اینکه زندگی به جاهای خوبش برسد، برعکس به جاهای بد می‌رسد. چون شما این فرکانس‌های منفی را برای آن فرستاده‌اید.

شما با افکار مثبت، موضوعات خوب را به سمت خود می‌کشانید. این یکی از قوانینی است که در قانون جذب به آن پرداخته می‌شود. پس وقتی روان و ذهن شما با افکار ناامیدانه‌ای پر شده است، نمی‌توانید انتظار خوش‌شانسی و فرصت‌های ایده‌ال را داشته باشید. 

احساس ناامیدی یکی از بدترین احساساتی است که فرکانس‌های منفی را به زندگی شما ارسال می‌کند. وقتی ناامید باشید، رمقی برای ادامه‌ی زندگی ندارید. ترجیح می‌دهید به جای تلاش کردن، فقط در گوشه‌ای نظاره‌گر باشید. قانون جذب یک قانون کاملاً علمی است.

 فرکانس‌های احساس ناامیدی از دو طریق در این قانون قابل بررسی است. اول اینکه مغز که مرکز اصلی تصمیم‌گیری است، تحت تاثیر ارتعاشات احساس ناامیدی قرار می‌گیرد. دوم اینکه جسم شما نیز از این احساس صدمه می‌بیند. برای موفقیت، خوشبختی و شادی داشتن جسم و روح سالم لازم است. 

تاثیر احساس ناامیدی بر روی عملکرد مغز

حالا که مطمئن شدید فرکانس احساس ناامیدی می‌تواند زندگی را تحت تاثیر بگذارد، لازم است بدانید این احساس ابتدا مغز شما را درگیر خود می‌کند. ارتعاشات این احساس عملکرد مغز را مختل می‌کند. وقتی شاد و خوشحال هستید، هورمون‌های شادی در بدن ترشح می‌شود. این هورمون‌ها دوپامین و سروتونین نام دارند.

در این هورمون‌های میزان انتقال‌ دهنده‌های عصبی (نورون‌ها) افزایش می‌یابد. انرژی درون سلولی افزایش می‌یابد. وقتی هیجان زده‌ هستید و یا خبر خوبی را می‌شنوید، مقدار این دو هورمون در بدن افزایش می‌یابد. از سوی دیگر به دلیل اینکه خبرهای خوب افکار خوب و سپس احساس خوب را ایجاد می‌کنند، انرژی درون سلولی زیاد می‌شود.

در همین زمان انرژی شما برای مقابله با مشکلات، بیماری، سختی و … دوچندان می‌شود. سیستم ایمنی بدن قوی‌تر از گذشته با بیماری و تهدیدات خارجی می‌جنگد. 

حالا به سراغ احساس ناامیدی می‌رویم. وقتی به این احساس مبتلا شوید، فرکانس آن باعث تاثیر روی مغز می‌شود. پس به جای هورمون شادی، این بار باید هورمون استرس تولید کند. این احساس منفی انرژی درون سلولی را تخلیه می‌کند. هورمون برای آمادگی بدن برای مقابله با تهدیدات خارجی تولید می‌شود. اما مقدار آن به قدری زیاد می‌شود که نورون‌ها را از بین می‌برد. قدرت حافظه کمتر می‌شود. همزمان قدرت تصمیم‌گیری را هم از دست می‌دهید.

متخصصان مغز و اعصاب معتقدند آنچه که بیش از هر چیز باعث ابتلا به افسردگی می‌شود، احساس ناامیدی است. زیرا قدرت مغز برای به یاد آوردن خاطرات خود از بین می‌رود. پس فقط روی خاطرات بد، افکار منفی و احساس ناامیدی متمرکز می‌شود.

Frequency of feeling-disappointment
Frequency of feeling-disappointment

تاثیر ارتعاشات احساس ناامیدی بر روی سلامت بدن

همانطور که گفتیم وقتی به احساس ناامیدی مبتلا می‌شوید، مقدار هورمون‌های استرس در بدن افزایش می‌یابد. در همین زمان قدرت سیستم ایمنی به دلیل افزایش فرکانس احساس ناامیدی کاهش می‌یابد. شما وقتی قرار است به یک جلسه‌ی مهم بروید، در حالی که زمان را از دست داده‌اید، بیشتر هول می‌شوید. ممکن است لباس‌تان را برعکس بپوشید. دکمه‌ها را خوب نبندید. می‌دانید چرا؟

افزایش فشار و قند خون

زیرا به دلیل افزایش اضطراب، هورمون استرس بیش از نیاز بدن تولید شده است. پس به جای اینکه قدرت درون سلولی را افزایش دهد، آن را کمتر می‌کند. در زمان ناامیدی شما به استرس و اضطراب هم مبتلا می‌شوید. پس فشارخون و قند خون بالاتر می‌رود.

افزایش ضربان قلب

ضربان قلب افزایش می‌یابد. ناامیدی با نوعی ترس از آینده همراه است. آنقدر از آینده ترس و واهمه دارید که در نهایت همه چیز را رها می‌کنید. از دیدگاه پزشکان، سلامت جسم تا حد زیادی به نوع احساسات و افکار ما گره خورده است. مغز، قلب، جریان خون، سلامت معده و دستگاه گوارش تا حد زیادی به فرکانس احساسات بستگی دارد. پس احساس ناامیدی می‌تواند شما را به فردی بیمار تبدیل کند.  

ضعف و ناتوانی

وقتی بدن صدمه می‌بیند (ضربه، سوختگی یا بریدگی)، مغز دستور ترشح هورمون اندورفین را صادر می‌کند. در واقع مغز با توجه به آسیب جسمی فورا پیام را برای گیرنده‌ها ارسال می‌کند تا قدرت جسمی شما را افزایش دهد. به طوری که بعد از چند دقیقه احساس درد نمی‌کنید. اما وقتی فرکانس احساس ناامیدی باعث کاهش هورمون اندروفین شود، شما در مقابل بیماری‌های جسمی ضعیف و ناتوان می‌شوید.

گرفتگی‌های عصبی

دانشمندان علوم اعصاب معتقدند که همه‌ی احساسات منفی باعث گرفتگی عصبی می‌شوند. احساس ناامیدی هم به دلیل کاهش ناگهانی هورمون سروتونین، دوپامین و اندورفین هم گرفتگی سلول‌ها را به دنبال دارد. این سه هورمون مسئول بهزیستی لحظه به لحظه‌ی بدن هستند. با کاهش هر سه هورمون سلامت بدن نیز به خطر می‌افتد.

 

تاثیر فرکانس احساس ناامیدی بر روی روان

ویلیام شکسپیر می‌گوید: «ناامیدی مغز شما را آزار می‌دهد». ژان پل سارتر هم می‌گوید: «هر فرد محکوم به تجربه چندین بار احساس ناامیدی در زندگی است». در واقع این احساس یک واقعیت روانشناختی است که بخشی از زندگی ما را تشکیل می‌دهد. اما وقتی بیش از حد زیاد شود، مغز قادر به عملکرد صحیح نیست.

روان و ذهن ما تحت تاثیر افکارمان هستند. وقتی به افکار ناامیدانه فکر می‌کنید، خود به خود احساس آن بر ذهن حاکم می‌شود. وقتی شما مقدار کمی احساس ناامیدی می‌کنید، بلافاصله گلوتامات و GABA درون مغز آزاد می‌شود. با ارسال این انتقال‌دهنده‌های عصبی، احساس ناامیدی بیشتری می‌کنید. یعنی با ارتعاش احساس ناامیدی، مغز این تجربه را تفسیر می‌کند. سپس شدت درد عاطفی بیشتر می‌شود. 

احساس ناامیدی می‌تواند باعث انزوا، گوشه‌گیری و افسردگی شود. وقتی نسبت به همه چیز ناامید باشید، ترجیح می‌دهید فقط در گوشه‌‌ای منتظر عبور لحظه‌ها و گذر زمان بنشینید. طبیعی است که با ناامیدی، اشتیاقی برای رسیدن به خواسته‌های خود را ندارید. 

تاثیر منفی ناامیدی روی تصمیم‌گیری

هر احساسی که در طی روز دارید، می‌تواند سرنوشت فردای شما را رقم بزند. وقتی به شدت دچار استرس، ترس، نگرانی و ناامیدی باشید، مسلم است که نمی‌توانید انتظار موفقیت را داشته باشید. ناامیدی احساسی است که ارتعاشات آن باعث می‌شود زمان مواجهه با مشکلات غیرقابل پیش‌بینی قدرت تصمیم‌گیری خود را از دست بدهید. 

میزان احساس ناامیدی در همه‌ی افراد یکسان نیست. با توجه به درجات این احساس می‌تواند بر روی ذهن، روان و مغز شما تاثیر منفی بگذارد. پس به همان میزان قدرت تصمیم‌گیری خود را از دست می‌دهید. 

تاثیر فرکانس ناامیدی در افراد بسته به میزان گنجایش آن‌هاست. در برخی از افراد چگالی بالا از این احساس تاثیر زیادی بر روی قوه‌ی تصمیم‌گیری و تفکر آن‌ها ندارد. آن‌ها به مولدهای عصبی مختلف متکی هستند. به همین دلیل در اوج ناامیدی هم ممکن است بتوانند برای زندگی خود تصمیمات صحیح اتخاذ کنند.

برخی دیگر از افراد حتی با مقدار کم احساس ناامیدی قادر به تصمیم‌گیری درست نیستند. دلیل تفاوت بین افراد در مواجهه با احساس ناامیدی مشخص نشده است. دانشمندان هم در مورد تاثیر مکانیسم احساس ناامیدی بر روی سرنوشت انسان به نتایج کاملی دست پیدا نکرده‌اند. چرا که زندگی برخی از افراد در اوج ناامیدی به یکباره تغییر می‌کند. محققان معتقدند احساس ناامیدی در این افراد به ظاهر زیاد است که آن را بر زبان می‌آورند. اما هنوز تاثیرات عمیقی بر روی ذهن و مغزشان نگذاشته است.

برای مطالعه فرکانس احساس نفرت کلیک کنید.

چطور احساس یأس را کنترل کنیم؟

با توجه به تاثیر ارتعاشات احساس ناامیدی بر روی مغز و روان لازم است تا آن را کنترل کنید. راه‌های زیر برای خود درمانی موثر هستند:

اتفاقات خوب گذشته را یادداشت کنید

وقتی کسی احساس ناامیدی می‌کند که مدام شکست‌ها، نقاط ضعف و بدبختی‌هایش را با خود تکرار کند. اما وقتی به گذشته برگردید و رکوردها، موفقیت‌ها و لحظه‌های شیرین را نیز با خود مرور کنید، چه دلیلی دارد که احساس یأس و ناامیدی بر شما غلبه کند. اگر آن‌ها را به خاطر نمی‌آورید که البته به خاطر اختلال در عملکرد مغز طبیعی است، همه ‌چیز را بر روی کاغذ بنویسید.

به خود فرصت بدهید

وقتی احساس ناامیدی می‌کنید، در واقع بیشتر از هر کس، از خودتان ناامید شده‌اید. فکر می‌کنید توان و هنر انجام هیچ کاری را ندارید. اعتماد به نفس خود را از دست داده‌اید. خود را فرد بی‌ارزشی می‌دانید که اگر وارد هر رشته‌ای شوید، آن را خراب می‌کنید. از سوی دیگر شرایط هم مانع از موفقیت شما می‌شود. تلاش‌هایتان ارزشی ندارند و فقط شما را خسته می‌کنند. 

در حالی‌که باید به خود فرصت دهید. قبل از هر چیز به تقویت اعتماد به نفس خود نیاز دارید. شما ابتدا باید به خودباوری برسید. باید با تمام وجود باور کنید که فردی توانمند، بااستعداد و قدرتمند هستید. پس حتی سخت‌ترین شرایط هم نمی‌تواند مانعی برای موفقیت شما باشد. کافیست مقدار بیشتری به خود فرصت دهید.

از فریادزدن احساس خود بپرهیزید

وقتی احساسی را بر زبان می‌آورید، به جای اینکه تخلیه شوید فرکانس‌های آن به مغز این سیگنال را ارسال می‌کند که در خطر هستید. آنقدر این احساس خطرناک است که برای هر کسی آن را بازگو می‌کنید. در حالی‌که اگر فقط احساسات را بر روی کاغذ برای خود بنویسید تا تخلیه شوید، مغز هم به این نتیجه می‌رسد احساس چندان دردناکی نیست که آن را با کسی در میان نمی‌گذارید.

از سوی دیگر، ارتعاشات احساساتی که برای دیگران بازگو می‌کنیم نه تنها به مغز ما باز می‌گردد، بلکه دیگران نیز درگیر آن می‌شوند. در واقع احساسات می‌توانند همانند یک بیماری مسری از یک فرد به فرد دیگری منتقل شوند. 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *