فرکانس احساس دلسردی (Discouragement) زمانی به وجود میآید که اشتیاق خود را برای آینده از دست میدهید. در این زمان تلاشی برای به دست آوردن خواستهها و اهدافتان نمیکنید. عوامل زیادی باعث بوجود آمدن این احساس منفی میشود. اگر میزان آن به اندازهی کافی باشد، برای بدن مفید است تا لحظهای از استرس و فشار روانی رها شود. اما وقتی زیاد شود، فرکانس احساس دلسردی تمام روان و جسم شما را تحت تاثیر قرار میدهد. اگر میخواهید در مورد ارتعاشات این احساس بدانید، تا انتهای این مطلب با ما باشید.
احساس دلسردی چیست؟
دلسردی به معنای “از دست دادن اعتماد به نفس و یا اشتیاق” تعریف شده است. وقتی برای انجام کاری انگیزه و شور و اشتیاق کافی نداشته باشید، در واقع گفته میشود، دلسرد شدهایم. احساس دلسردی با ناامیدی تفاوت زیادی زیادی دارد. وقتی کسی ناامید میشود، هنوز هم تلاش میکند و میل به موفقیت دارد. اما در احساس دلسردی، انگیزهی درونی از بین میرود و در نتیجه تلاشی هم برای هدف صورت نمیگیرد.
در زمان احساس دلسردی فکر میکنید روح و روان شما به هم ریخته است. این احساس مانع از استفادهی درست از فرصتها میشود. حتی میتواند شما را در زندگی فلج هم کند. اگر در کاری حرفهای هستید، با وجود احساس دلسردی هیچ میلی به آن ندارید.
در زمان احساس دلسردی، در عمل ناتوان میشوید. زیرا اصلا به تواناییهای خود اطمینان ندارید. به دلیل اینکه یک یا چند نفر از شما انتقاد کردهاند، به شدت دلسرد هستید و هیچ انگیزهای برای ادامهی راه ندارید. دلسردی با طیف وسیعی از مفاهیم از جمله از دست دادن اعتماد به نفس، امید، انگیزه و هیجان همراه است. همچنین با دلسردی به ترس، احساس بدبختی، پریشانی، ناراحتی و افسردگی هم مبتلا میشوید.
سطوح مختلف احساس دلسردی
احساس دلسردی از سه مرحله عبور میکند تا شما را درگیر خود کند که عبارتند از:
سطح خفیف
در ابتدا به دلسردی خفیف مبتلا میشوید. به طوری که فشارهای جزئی بر احساساتتان غالب میشود. این سطح از دلسردی مورد توجه نیست و برای همیشه با شما نمیماند. بلکه بعد از چند روز میتوانید بر روی آن غلبه کنید. اغلب ما به سطح خفیف از احساس دلسردی مبتلا میشویم.
دلسردی با شدت کم
دلسرد شدن در سطح دوم شدت بیشتری پیدا میکند. این سطح از دلسردی زمانی ایجاد میشود که با مشکلات یا فشارهای اساسی روبرو هستیم. این میزان از دلسردی به مرور بر روی روحیهی ما تاثیر میگذارد. به طوری که در زمان حرف زدن و عمل کردن، میتوان تاثیرات جسمی و عاطفی آن را به راحتی مشاهده کرد. با این وجود شدت آن آنقدر زیاد نیز که زندگی را به طور کلی مختل کند.
احساس دلسردی با شدت زیاد
سومین سطح از دلسردی بیش از حد است. به طوری که آنقدر دچار مشکلات و فشارهای روحی میشوید که به طور کلی از زندگی دلسرد میشویم. در این زمان افسردگی هم به دنبال آن به سراغمان میآید. در این سطح از احساس دلسردی، قدرت روحی، عاطفی و حتی جسمی خود را از دست میدهیم. هیچ توان و انرژی برای ادامهی کار نداریم.
اگر دچار مشکلات و فشارهای زیادی شویم ، دچار ناتوانی دلسرد کننده (یعنی افسردگی) می شویم که ما را از قدرت معنوی ، روحی ، عاطفی و جسمی بیرون می آورد. وقتی این اتفاق بیفتد ، قلب ما در درون ما “ذوب می شود” ، و ما هیچ تمایلی ، انرژی یا توانایی ادامه کار نداریم.
چه عواملی باعث احساس دلسردی میشود؟
احساس دلسردی یکی از احساسات منفی است که المانهایی مثل ترحم به خود، بیاعتمادی، ترس و سرزنش خود نشأت میگیرد. شما وقتی مورد قضاوت بیانصافانهی اطرافیان قرار میگیرید، حساسیت به خرج میدهید. همچنین زمانی که اعتماد به نفس خود را از دست میدهید به این احساس مبتلا میشوید.
با همهی این دلایل منطقی، روانشناسان معتقدند 4 علت اصلی در بروز احساس دلسردی تاثیرگذار است. این دلایل عبارتند از:
خستگی جسمی یا روحی
یکی از دلایل اصلی بروز احساس دلسردی، خستگی جسمی و یا عاطفی است. وقتی بدون وقفه و زمان استراحت، پیوسته تلاش میکنید، به یکباره خسته میشوید. این اتفاق زمانی میافتد که در حال فعالیت در یک پروژهی بزرگ هستید و در نیمهی راه خسته میشود.
احساس ناامیدی
یکی دیگر از دلایل ابتلا به احساس دلسردی، ناامیدی است. وقتی کارها آنطور که میخواهید، پیش نمیرود، در احساس ناامیدی و دلسردی غرق میشود. همچنین وقتی مسائل و مشکلات به طور غیرمنتظره وارد کار میشوند، شما را ناامید میکنند. این ناامیدی به راحتی به احساس دلسردی تبدیل میشود.

عدم موفقیت
گاهی اوقات بهترین برنامهریزیهایی که برای پروژه و یا کار خود پیشبینی کردهاید، به خوبی عمل نمیکند. معامله شکست میخورد. در این زمان واکنش شما چیست؟ آیا دیگران را مقصر میدانید؟ آیا به حال خودتان دلسوزی میکنید؟ به هر حال در چنین شرایطی هر کسی احساس دلسردی میکند.
احساس ترس
ترس یکی از دلایلی است که اغلب ما را گرفتار خود میکنیم. ترس از انتقاد دیگران، ترس از مسئولیت، ترس از شکست و ترس از بدبختی میتواند باعث بروز این احساس منفی شود.
تاثیرات فرکانس احساس دلسردی بر عملکرد مغز
اگر چه روانشناسان معتقدند حتی احساسات منفی هم میتوانند در برخی از موقعیتها مفید واقع شوند، اما اگر زیاد شوند، جز صدمه چیزی به همراه ندارند. اگر میزان دلسردی خفیف و گذرا باشد، باعث میشود تا ضعف خود را بهتر ببینیم. فرصتی برای استراحت پیدا کنیم.
با این وجود فرکانس احساس دلسردی تاثیرات منفی بر روی زندگی دارد. این احساس به دو شکل بروز میکند.
مطالعه فرکانس احساس دانستن مثبته یا منفی؟ چه مزایا و معایبی داره؟ در سایت عادل دمیرچی.
احساس دلسردی همراه با ترس و استرس
گاهی این احساس منفی با مفاهیمی مثل ترس، استرس و حتی افسردگی همراه است. زمانی که افکار ناامید کننده در ذهن جا باز میکنند، به مرور زمان به این احساس منفی مبتلا میشوید.
اگر این احساس با ترس همراه شود، ارتعاشات حاصل از آن میتواند عملکرد مغز را تحت تاثیر قرار دهد. در نتیجه مغز هورمون کورتیزول بیشتری تولید میکند. این هورمون یک زنگ هشدار برای سیستم ایمنی و سایر اعضا بدن است تا در برابر تهدیدات خارجی آماده شوند.
غدد آدرنال که در بالای کلیهها قرار دارند، هورمون کورتیزول را تولید میکنند. البته این ترشح با اجازهی مغز انجام میشود. مغز نیز از تاثیرات ارتعاش احساس دلسردی این دستور را صادر میکند. اگر ترس و استرس بیش از حد باشد، هورمون کورتیزول بیش از حد تولید میشود. این عامل باعث از بین رفتن نورونها (پیامرسانهای سیستم عصبی) میشود. در نتیجه مغز قادر به دریافت پیامهای اصلی بدن از جمله گرسنگی، خواب و … نیست.
احساس دلسردی با خونسردی کامل
حالا اگر در حالت دوم قرار بگیرید و به طور کلی از همه چیز ناامید شده باشید، هیچ سطحی از استرس و ترس در شما وجود ندارد. پس اگر دلسردی با بیخیالی و ناامیدی کامل همراه شود، به طوری که قید کار خود را بزنید، هورمون کورتیزول تولید نمیشود. زیرا بدن در حالت استراحت کامل قرار میگیرد.
در حالی که سطح متعادل استرس و ترس باعث آماده کردن بدن در برابر تهدیدات خارجی میشود. وقتی هیچ ترس و استرسی در بدن نباشد، طبیعی است که هورمون کورتیزول هم تولید نمیشود.
شاید فکر کنید این هورمون برای بدن مضر است. اما جالب است بدانید که هورمونی که در نتیجهی ترس و استرس ایجاد میشود، التهاب را پایین نگه میدارد. این هورمون فشار خون را تنظیم میکند. همچنین چرخهی خواب / بیداری شما را کنترل میکند. وقتی میزان ترشح هورمون به دلیل تاثیر فرکانس احساس دلسردی به صفر برسد، سیستم ایمنی و سیستم گوارشی ضعیف میشوند.
تاثیر فرکانس احساس دلسردی بر روی زندگی
احساس دلسردی باعث ناکامی و ناامیدی در زندگی میشود. به هر میزان که این احساس طول بکشد، زندگی شما را تحت تاثیر قرار میدهد. اگر مدتهاست با فرکانسهای آن دست و پنجه نرم میکنید، رهایی از آن کار آسانی نیست. ممکن است اعتماد به استعداد و توانایی خود را از دست بدهید. از تلاش برای موفقیت دست بکشید.
وقتی دائماً احساس شکست و ضعف میکنید، طبیعی است که تلاش کردن را بیهوده میدانید. پس ترجیح میدهید از دور نظارهگر باشید و هیچ تلاشی نکنید. تنبلی و بیحوصلگی دو عامل مهم نرسیدن به موفقیت است. جالب است بدانید این دو فاکتور با دلسردی ارتباط نزدیک دارند. وقتی در ذهن خود مدام شکست را حلاجی میکنید، چه دلیلی دارد که از جای خود بلند شوید و قدم اول را بردارید؟
به همین دلیل دلسردی به شکستهای گذشته نیز دامن میزند و زندگی را بیشتر تحت تاثیر قرار میدهد. در چنین شرایطی تا زمانی که احساس دلسردی را از بین نبرید، فرکانسهای آن همچنان زندگی شما را تحت تاثیر قرار میدهد.
راههای مقابله با ارتعاشات احساس دلسردی
احساس دلسردی یک دلیل مشخص ندارد که آن را سریع پیدا کنید و کنار بگذارید. اگر چنین بود کمتر کسی گرفتار احساسات منفی میشود. این احساس از عوامل زیادی نشأت میگیرد. برای مثال وقتی برای مدتی اعتماد به نفس خود را از دست بدهید و همزمان چند بار در کار خود شکست بخورید. در همین زمان هم از سوی اطرافیان طرد شوید، شما را نسبت به شرایط پیش آمده دلسرد و ناامید میکند.
اما با راهکارهای زیر میتوانید از شدت ارتعاشات احساس دلسردی بکاهید. بعد از مدتی هم آن را به طور کامل درمان کنید.
اعتماد به نفس خود را افزایش دهید
اولین کاری که باید بکنید، تقویت روحیهی خودباوری است. باید نسبت به تواناییهای خود شناخت بیشتری پیدا کنید. وقتی دچار ناامیدی میشوید که هیچ استعدادی را در خود نبینید. با یک کاغذ و خودکار شروع کنید. هر چه کار مثبت در گذشته انجام دادهاید بر روی کاغذ بنویسید. میزان توان و موفقیت خود را نیز در مقابل آن یادداشت کنید. حالا روزی چند مرتبه تمام کارهای مهمی را که در چند سال یا چند ماه اخیر انجام دادهاید، بخوانید.
گفتگوهای درونی را کنترل کنید
ما انسانها عادت داریم وقتی در خلوت هستیم با خود صحبت کنیم. همین گفتگوهای درونی از افکار ما نشات میگیرند. مجدداً افکار را گسترش داده و باعث ایجاد احساسات میشوند. مثلا وقتی بیکار در اتاق بر روی تخت دراز کشیدهاید و به یک موضوع فکر میکنید. ناگهان آن را بر زبان میآورید.
اگر این تفکر منفی باشد، باعث میشود تا جملات منفی را پیرو آن بگویید. پس لازم است تا همین گفتگوی درونی خود را کنترل کنید. از گفتن جملات منفی خودداری کنید. اگر در روزهای گذشته اتفاقات تلخی برای شما رخ داده و یا از اطرافیان حرفهای تلخی شنیدهاید، بهتر است از تکرار کردن آنها خودداری کنید.
بهترین راه کنترل گفتار درون مراقبه سکوت است. که می توان این مراقبه را در سطوح مختلف انجام داد.
صبر خود را افزایش دهید
مشکلات، سختیها و موانع برای هر کسی بوجود میآید. اما برخی گنجایش بیشتری برای مقابله با سختی دارند. ما نمای دور این افراد را میبینیم و تصور میکنیم آنها هیچ مشکلی در زندگی ندارد. در حالی که نمیدانیم آنها صبورتر هستند. پس اگر میخواهید تاثیر فرکانس احساس دلسردی بر روی زندگی خود را همین حالا متوقف کنید، باید صبوری را تمرین کنید.
شما باید یاد بگیرید که با وجود مشکلات، شکستهای پیاپی، تحقیر شدن توسط اطرافیان، ضعف و ناتوانی نباید دلسرد و ناامید شوید. بلکه باید به دنبال راههای بهتری برای پیروزی و موفقیت بگردید.
برای خود مرزهای محکم بسازید
اغلب ما در برابر انتقادات و سرزنشهای دیگران خیلی زود تسلیم میشویم. در حالی که ممکن است سرزنشها و یا انتقادات آنها منصفانه نباشد. گاهی ممکن است کسی از روی حسادت بخواهد شما را تحقیر و خورد کند. در این صورت باید نتیجه بگیرید حتماً راه را درست رفتهاید که دیگران در مقابل شما قد علم میکنند. پس برای خود مرزهای محکم بسازید تا کسی قادر به تخطی از آن نباشد.
اگر برخی از افراد با نیت خیرخواهانه به شما انتقاد (هر چند تند) میکنند، نباید خیلی زود تسلیم شوید. انتقادهای آنها برای شکستن شما نیست. بلکه چراغی برای روشن کردن جادهی تاریک زندگی هستند. برای مطالعه سایر فرکانس احساسات کلیک کنید.