فرکانس احساس تحریک پذیری (Irritation) زمانی که حس خوبی به وضعیت یا شرایط پیش آمده ندارید، بروز میکند. این احساس باعث مختل شدن عملکرد مغز، آسیبهای جسمی و روانی میشود. بسیاری از مشکلات و بیماریهای روانی مثل افسردگی، اضطراب، اختلال شخصیت و … در نتیجهی احساس تحریک پذیری ایجاد میشود.
احساس بیقراری یا تحریکپذیری شما را در برابر کوچکترین مشکل به شدت آسیبپذیر میکند. در نتیجه به استرس و اضطراب شدید مبتلا میشوید. این احساس در همهی ما ایجاد میشود. گاهی حوصلهی هیچ کاری را نداریم. از چیزهایی که پیشتر هیچ تاثیری بر روی روحیهی ما نداشت، اکنون بشدت عصبانی میشویم. فرکانس تحریک پذیری باعث بروز مشکلاتی مثل استرس، کمخوابی، کاهش قندخون و تغییرات هورمونی در بدن میشود.
اگر میخواهید بیشتر در مورد تاثیرات فرکانسهای این احساس بدانید، تا انتهای این مطلب با ما باشید.
فرکانس احساس تحریک پذیری چیست؟
تحریک پذیری به این معناست که بیش از حد نسبت به برخی از موضوعات ساده و پیش پا افتاده حساسیت نشان دهید. وقتی برای مدت زمان طولانی به این احساس مبتلا شوید، عصبی، خشمگین و استرسی میشوید. زیرا پیشتر از کنار بسیاری از مشکلات به سادگی عبور میکردید. اما اکنون حتی سادهترین موضوعات در طی روز شما را به شدت عصبی میکند.
فرکانس احساس تحریکپذیری اغلب با علائمی مثل سردرگمی یا مشکل در تمرکز، افزایش ضربان قلب، بیش از حد فکر کردن، انزوا و گوشهگیری همراه است. استرس و اضطراب مهمترین نشانههای این احساس است. همچنین با ترس زیادی همراه میشود که روان و شخصیت شما را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
تحریک پذیری در هر سنی بروز میکند. حتی ممکن است کودکان هم نسبت به موضوعات اطراف خود به شدت واکنش نشان دهند. این احساس باعث میشود تا بیش از حد دچار سوءتفاهم شوید. به طوری که رفتارهای دیگران را با سوءظن برای خود تفسیر کنید. همین عامل غم و اندوه شما را زیاد میکند.
چه چیزی باعث بروز احساس تحریکپذیری میشود؟
تحریک پذیری احساساسی است که عوامل زیادی تاثیر میپذیرد. در واقع شما خود به خود به این اختلال مبتلا نمیشوید. واکنشهای تند ما نسبت به دنیای اطراف میتواند نشان از عوامل دیگری داشته باشد. این احساس از عوامل زیر نشأت میگیرد:
بیش از حد فکر کردن
افکار منفی بیشترین تاثیر را در پیدایش حس بیقراری ایفا میکنند. در واقع وقتی که بیش از حد به یک موضوع تلخ فکر میکنید، به مرور زمان احساسات آن ایجاد میشود. تحریک پذیری یکی از احساسات مهمی است که در نتیجهی فکر کردن بیش از حد به وقایع و اتفاقات تلخ گذشته ایجاد میشود.
از دست دادن اعتماد به نفس
وقتی اعتماد به نفس خود را از دست میدهید، در برابر بسیاری از اتفاقات ساده شکننده و بیقرار میشوید. برای مثال در ارتباطات روزانه شاید درگذشته به سادگی از کنار برخی از حرفها، اتفاقات و موضوعات عبور میکردید. زیرا آنقدر به خود متکی بودید که هیچ اتفاقی قدرت در هم شکستن شما را نداشت. اما اکنون به دلیل ضعف درونی و نداشتن خودباوری، هر حرف، اتفاق یا رویدادی به سادگی شما را از پا در میآورد.
استرس بیش از حد
استرس زندگی یکی از دلایل اصلی تحریک پذیری است. وقتی از یک دورهی استرسزا عبور میکنید، مدیریت احساسات برایتان سخت و دشوار میشود. به طوری که در این دوره تحمل اطرافیان برایتان سختتر میشود. از هر صحبت معمولی خیلی زود ناراحت میشوید.
احساس استرس در زندگی امری طبیعی است. اما وقتی این احساس طولانی مدت و عمیق شود، منجر به خستگی عاطفی میشوند. وقتی به شدت مشغلهی کاری دارید و دچار استرس میشوید، اصلا حوصلهی شنیدن هیچ حرف خلاف میلی را ندارید. شناخت علائم اولیه استرس و انجام اقدام برای تسکین این احساس میتواند شما را از فرسودگی عاطفی نجات دهد.
تاثیر فرکانس احساس تحریک پذیری بر روی ذهن
تحریکپذیری به خودی خود یک بیماری محسوب نمیشود. فقط شما را نسبت به موضوعات ساده و پیش پا افتاده حساس میکند. زودرنج و عصبی میشوید. ارتعاشات این احساس ممکن است باعث بروز احساسات سختتری مثل اضطراب شدید، احساس عصبانیت، دلسردی و ناامیدی، خشم و احساس بیارزش بودن میشود.
اگر شدت تحریکپذیری زیاد باشد، ارتعاشات ناشی از آن باعث درگیر شدن روح و روان میشود. زیرا فقط این احساس نیست که شما را درگیر میکند. بلکه به دنبال آن احساسات دیگر هم بیدار میشوند. وقتی احساس تحریکپذیری داشته باشید، از هر موضوعی ناراحت میشوید.
در طی روز دهها و شاید صدها موضوع برای ناراحتی و غصه خوردن وجود دارد. پس این احساس شما را گرفتار احساس ناراحتی شدید و غم و اندوه میکند. به دنبال آن احساس ناامیدی میکنید. از سوی دیگر احساس میکنید توسط دیگران تحقیر میشوید. شخصیتتان مدام لگدمال میشوید. احساس بیارزش بودن میکنید و عزت نفس خود را از دست میدهید.
در نهایت هم به بیماری افسردگی مبتلا میشوید. از آنجا که هر موضوع کوچکی شما را ناراحت میکند، ترجیح میدهید ارتباط خود را با دیگران محدود کنید. زیرا متوجه تاثیر ارتعاشات احساس تحریک پذیری نیستید. بلکه فکر میکنید این دیگران هستند که وضعیت شما را درک نمیکنند. پس به فردی گوشهگیر و منزوی تبدیل میشوید. سرانجام بیماری افسردگی هم که در نتیجهی شدت یافتن احساس تحریکپذیری بروز میکند، به سراغتان میآید.
بله! حالا میبینید که تاثیر فرکانس یک احساس منفی چطور کل روان و شخصیت شما را تحت تاثیر خود قرار میدهد.برای مطالعه فرکانس احساس خشم کلیک کنید.

تاثیر فرکانس احساس تحریک پذیری بر روی مغز
سیستم عصبی ما تحت تاثیر احساسات است. وقتی ارتعاشات احساسات (مثبت و منفی) در حد متعادل وارد این سیستم شود، به راحتی آنها را دریافت و مدیریت میکند. اما امان از وقتی که احساسات از حد تعادل خارج شوند. در این صورت مغز قادر به مدیریت صحیح احساسات نیست.
مغز ما با دریافت ارتعاشات هر احساس (مثبت و یا منفی) دستور ترشح هورمون همان احساس را در بدن صادر میکند. اگر به اندازهی کم استرس داشته باشید، هورمون کورتیزول به اندازهی مورد نیاز در بدن تولید میشود تا سیستم ایمنی بدن و سایر اعضا را برای مقابله با تهدید خارجی و عامل استرس، آماده کند.
وقتی بیش از حد استرس داشته باشید، ارتعاشات آن سیگنالهایی را برای مغز میفرستد که در نتیجهی آن، مغز هم دستور ترشح هورمون استرس بیشتری را برای غدد آدرنال صادر میکند. این هورمون وقتی به اندازهی کافی باشد، بدن را در برابر عوامل استرس محافظت میکند.
اما وقتی بیش از حد باشد، نورونها (پیامرسانهای عصبی) از بین میروند. بعد در نتیجهی آن بخشهای مختلف مغز ضعیف عمل میکنند. آمیگدال و قشر پیشانی مغز نقش مهمی در تصمیمگیری، به خاطر آوردن اطلاعات و حافظه دارند. وقتی هورمون استرس بیش از حد تولید میشود، این دو قسمت به شدت درگیر هورمون شده و قدرت خود را از دست میدهند.
به همین دلیل است که در زمان استرس قدرت تصمیمگیری و فکر کردن را از دست میدهید. حال آنکه احساس تحریکپذیری باعث افزایش استرس و اضطراب میشود. پس میتواند ارتعاشات آن عملکرد مغز را تحت تاثیر قرار دهد.
تاثیر فرکانس احساس تحریکپذیری بر روی سرنوشت
احساسات ما منبع مهمی برای شکلگیری سرنوشتمان هستند. قانون جذب بر روی احساسات تاکید زیادی دارد و میگوید وقتی بر روی موضوعات مثبت و جالب تمرکز کنید، در آینده همان موضوعات به طور عینی برای شما اتفاق میافتد. اما وقتی مدام افکار منفی در ذهنتان رژه بروند، در آینده این افکار به اتفاقات تبدیل میشوند و شما را درگیر خود میکنند.
تاثیر ارتعاشات احساس تحریک پذیری آنجا مشخص میشود که غم و اندوه را در ذهن شما افزایش میدهد. این احساس باعث میشود تا از هر موضوع سادهای خیلی سریع ناراحت شوید. به عبارت سادهتر از کاه کوه بسازید. وقتی مدام ناراحت و اندوهگین هستید، آیا آیندهی خوبی در انتظار شماست؟
قانون جذب میگوید سرنوشت شما با احساس تحریک پذیری تغییر میکند. حتی اگر فرد تلاشگر و باهوشی باشید، تا زمانی که افکار مثبت و احساس خوب نداشته باشید، نمیتوانید سرنوشت زیبایی را برای خود رقم بزنید.
لیزا نیکولز در این مورد میگوید:
«زمانی که شما تمام احساس خود را بر نداشتن و کمبود های زندگیتان متمرکز میکنید و دربارهی آن با خانواده و دوستان بحث و گله میکنید. به فرزندان خود میگویید که به اندازه کافی پول ندارید. شما با این کار هرگز به توان مالی دلخواهتان دست پیدا نمیکنید. چرا که باعث جذب بیشتر آنچه که ندارید، میشوید. اگر طالب وفور نعمت و خوشبختی هستید، پس بر روی آنها تمرکز کنید».
حالا میبینید که فرکانس احساس تحریک پذیری میتواند سرنوشت شما را تحت تاثیر قرار دهد. به طوری که ناراحتی، غم و اندوه و حتی استرس بیپولی میتواند شما را بدبختتر کند.
تاثیر احساس تحریک پذیری بر روی سلامت جسمانی
جسم ما تا حد زیادی تحت تاثیر احساسات ماست. وقتی شاد و خوشحال باشیم، جسم سالمتری خواهیم داشت. حتماً بارها شنیدهاید که پزشکان به بیماران قلبی توصیه میکنند در معرض شرایط هیجانی قرار نگیرند. میدانید دلیل آن چیست؟
وقتی کسی هیجانزده میشود به ناگهان مغز برای مقابله با شرایط پیش آمده هورمونهای استرس (آدرنالین و کورتیزول) را تولید میکند. این هورمون باعث افزایش تپش و ضربان قلب میشود. به دنبال آن فشارخون، قند خون و کلسترول خون هم بالا میرود. در چنین شرایطی قلب به شدت تحت تاثیر قرار میگیرد.
هیجان و استرس برای بیماران قلبی همانند یک سم خطرناک است. زیرا ارتعاشات احساس اندوه، غم و استرس، آنها را در معرض شرایط بحرانی قرار میدهد. تحریک پذیری از آن دست احساساتی که باعث ضعیف شدن روحیه میشود. فرکانسهای این احساس بر روی سیستم ایمنی بدن تاثیر میگذارد و باعث تضعیف این سیستم میشود.
از سوی دیگر معده اسید بیشتری ترشح میکند. زخم معده و یا افزایش درد شدید معده در شرایطی که استرس بیش از حد دارید، نشاندهندهی تاثیر فرکانس احساس تحریک پذیری است.
چطور با فرکانس احساس تحریک پذیری مقابله کنیم؟
اگر چه احساس تحریک پذیری میتواند احساسات منفی دیگری را ایجاد کند و کل ذهنیت شما را تحت تاثیر قرار دهد، اما قابل درمان است. اکنون علم روانشناسی آنقدر پیشرفت کرده است که حتی سختترین بیماریهای روانی از جمله افسردگی مزمن، اختلال شخصیت دو قطبی و … را نیز درمان میکند.
حتی وقتی تاثیر ارتعاشات احساس تحریک پذیری آسیبهای روحی و جسمی زیادی به شما وارد میکند، باز هم قابل درمان است. شما با کمک راهکارهای زیر میتوانید تاثیر فرکانسهای این تاثیر را متوقف کنید:
ورزش کردن به طور منظم
یکی از راههای ساده و آسان برای غلبه بر احساس تحریکپذیری، ورزش کردن است. البته فعالیت جسمانی باید همیشگی و منظم باشد. زیرا در زمان ورزش بدن هورمونهای شادیآور (سروتونین و دوپامین) ترشح میکند. با وجود هورمونهای شادیآور شما احساس بهتری خواهید داشت. پس غم و اندوه از ذهن شما پاک میشود.
در این زمینه ورزش یوگا میتواند به افزایش تمرکز و حفظ آرامش شما کمک کند.
افزایش اعتماد به نفس و روحیهی خودباوری
وقتی احساس ضعف کنید، هر موضوع سادهای میتواند شما را به شدت درگیر خود کند. به طوری که حتی از حرفهای معمولی صمیمیترین دوست خود ناراحت شوید. در حالیکه ممکن است هیچ سوءنیتی در پشت رفتار اطرافیان نباشد. اما به دلیل تاثیر ارتعاشات احساس تحریک پذیری شما رفتار آنها را با سوءظن تحلیل میکنید.
وقتی اعتماد به نفس و روحیهی خودباوری را در خود تقویت کنید، حتی بدترین رفتارهای اطرافیان هم نمیتوانند ذهن شما را درگیر کند. در واقع این کمبودهای درونی است که باعث احساس ناراحتی از عوامل بیرونی میشود. پس لازم است روحیهی خودباوری را در خود تقویت کنید.
در زمان ناراحتی با افراد خیرخواه صحبت کنید
با وجود احساستحریک پذیری شما به یک دوست خیرخواه و صمیمی نیاز دارید. این بار با نوشتن ناراحتی، استرس و غم و اندوه بر روی کاغذ هیچ مشکلی حل نمیشود. زیرا باید از اساس مشکل خود را حل کنید. پس بهتر است ناراحتیها و غم خود را با فردی خیرخواه درمیان بگذارید.
مطمئناً آنها میتوانند با دلداری دادن وضعیت روحی شما را بهتر کنند. از سوی دیگر وقتی شما به شدت بی قرار هستید، قدرت تفکر و تحلیل درست را ندارید. پس مدام دچار سوءتفاهم میشوید. از رفتارهای دیگری سوء برداشت میکنید. استرس و اضطراب بیش از حد دارید. اما یک دوست صمیمی و خیرخواه میتوانند تحلیل درستی از وضعیت برای شما ارائه دهد. در نتیجه با صحبتهای او آرام میشوید.
تا حد امکان از نشان دادن واکنش بپرهیزید
وقتی در شرایط بحرانی هستید و استرس و اضطراب زیادی ذهن شما را احاطه کرده است، به خود فرصت دهید. فوراً در برابر حرکت و رفتار دیگران واکنش نشان ندهید. شما در این شرایط قدرت تصمیمگیری ندارید. واکنش شما ممکن است آنقدر تند باشد که باعث از بین رفتن روابط عاطفی شود. بعد از مدتی هم از واکنش خود پشیمان میشوید که دیگر فایدهای ندارد. پس بهتر است صبر کنید تا آرامتر شوید.