فرکانس احساس ترس عامل استرس، اضطراب، وحشت و حتی افسردگی است. در بسیاری از مواقع ممکن است علت ترس خود را ندانید. در عین حال تاثیر منفی بر روی زندگی عادی شما داشته باشد. ممکن است یک موضوع همیشگی برای فرکانس ترس داشته باشید. برای مثال ترس از تاریکی، ارتفاع، تنهایی و حتی ترس مقابله از مشکلات در بیشتر افراد وجود دارد.
این ترسیدن تا زمانی عادی است که زندگی، کار، تحصیل و به طور کلی موفقیت شما را تحت تاثیر قرار ندهد. هر زمانی که زندگی روزمره تحت تاثیر ارتعاش احساسات ترس قرار بگیرد، در آن زمان باید به فکر درمان باشید. زیرا در بسیاری از مواقع ارتعاشات ترس عادی نیست و میتواند سرنوشت و آیندهی شما را به گونهی دیگری رقم بزند.
آیا فرکانس احساس ترس در زندگی، عادی است؟
ترس یک احساس انسانی است که توسط یک تهدید خارجی ایجاد و توسط مغز دریافت میشود. وجود این مکانیسم برای بقا ضرورت دارد. در واقع تا زمانی که احساس ترس نداشته باشید بدن آمادگی پاسخ به کنشهای بیرونی را پیدا نمیکند. این ترس از مرگ است که اجازه نمیدهد شما از ارتفاع 20 متری خود را به پایین بیندازید. در واقع ارتعاشات ترس میتوانند امنیت جانی را برای شما فراهم کنند.
اما فرکانس احساس ترس تا زمانی عادی و پذیرفتهشدنی است که باعث حفظ جان و مال شما شود. وقتی این ترس آنقدر زیاد میشود که مدام موجی از احساس تهدید از محیط بیرون را دریافت میکنید، مغز قدرت عملکرد مفید خود را از دست میدهد. ترس خفیف همانند یک کارشناس زبده است که به مغز فرمان آمادگی مقابله با عوامل تهدیدکننده خارجی را میدهد.
اما همین که ترس زیاد شود، دیگر یک کارشناس زبده محسوب نمیشود. بلکه همانند یک فرد تندرو با غرولندهای تکراری است که بر سر مغز فریاد میکشد. در چنین شرایطی مغز به جای دریافت پیام، در بین فریادهای ترس مهلک خود را ناتوان میبیند. ناگهان شما احساس درماندگی میکنید. زیرا نه راهی برای فرار مییابد و نه قدرتی برای کنار زدن ترس دارید.
مغز با دریافت پیام عاقلانه، به اندازه و آرام از محیط بیرون قدرت عملکرد مطلوب دارد. اما همین که پیام شدید، تند، ترسناک و بیش از حد تکراری باشد، ناتوان میشود.
برای مطالعه سایر فرکانس احساسات در زبانهی جدید کلیک کنید.
فرکانس احساس ترس بر روی ما تاثیر میگذارد؟
زمانی که مغز با احساسات مثبت روبهرو میشود، ما خود را در مکانی امن احساس میکنیم. اما همین حالت ممکن است به سرعت تغییر کند. به طوری که احساس امنیت به یکباره به احساس ترس تبدیل شود.

یکی از دلایل ایجاد ارتعاش ترس در ما، حواسپرتی است. ترس باعث ایجاد حواس پرتی میشود. زمانی که اتفاق ترسناکی رخ میدهد، ممکن است در آن لحظه هوشیار باشید و ذهن خودآگاه فعالتر باشد. اما همین ترس مغز را از فکر کردن به امور مهمتر و مؤثرتر باز میدارد.
رابطه مغز و ارتعاش ترس
مغز با دریافت پیام ترس از محیط بیرون، دستور ساخت هورمون ترس (کورتیزول) را میدهد. این هورمون برای ایجاد آمادگی در بدن ساخته میشود. در واقع مغز به بدن فرمان میدهد برای مقابل به تهدیدات خارجی خود را آماده کند. این کار از طریق هورمون کورتیزول انجام میشود.
اما فرمان مغز زمانی مفید واقع میشود که مقدار آن کم باشد. وقتی تعادل بین هیجانات ناشی از ترس و قدرت کنترل مغز بر هم میخورد، باعث میشود تا ارتعاشات ترس بیشتری شما را فرا بگیرد. این تجارب به وفور در زندگی هر کسی رخ میدهد. به طوری که در شرایط ترس شدید، قدرت کنترل خود را بر امور از دست میدهید.
این اتفاق ممکن است حتی برای افرادی که عاشق تجربیات ترسناک هستند، رخ دهد. برای مثال افرادی که به فیلمهای ترسناک و هیجان انگیز علاقه دارند و یا به استفاده از دستگاههای ترسناک شهربازی علاقهی زیادی نشان میدهند، باز هم در چنین شرایطی قرار میگیرند.
فرکانس احساس ترس چطور آینده را تحت تاثیر قرار میدهند؟
وقتی فرکانس ترس بر کسی غلبه کند، مدام نیروهای منفی او را از تلاش کردن و رسیدن به هدف و موفقیت باز میدارند. آیندهی شما تا حد زیادی به کنترل احساسات منفی نیاز دارید. ترس یکی از این احساسات است که از افکار منفی سرچشمه میگیرد. تا زمانی که از آینده بترسید و یا هدف خود را پوچ بدانید، تلاشی برای رسیدن به آن نمیکنید. سطح غیرطبیعی از ترس و اضطراب باعث اختلال عملکرد مغز میشود. به طوری که موفقیت و شادی را در زندگی محدود میکند. اختلال ترس شامل هراس، هراس اجتماعی، اضطراب جدایی، اختلال اضطراب عمومی و وسواس فکری است.
اغلب این احساسات منفی از زمان جوانی آغاز میشوند و اگر بدون درمان رها شوند، میتوانند مسیر زندگی شما را تحت تاثیر خود قرار دهند. وقتی مغز از محیط بیرون پیام ترس دریافت میکند، هیپوکامپوس و قشر فرونتال اطلاعات دریافتشده را پردازش میکنند. سپس مسیرهای بازدارندهی پاسخ ترس آمیگدال را محدود میکنند. به همین دلیل است که در زمان ترس قدرت خود را برای تفکر منطقی از دست میدهید.
پس نمیتوانید به درستی برای زندگی تصمیمگیری کنید. در نتیجه آینده و سرنوشت هم که تحت تاثیر این تصمیمگیریهاست، به شدت آسیب میبیند.
آیا فرکانس احساس ترس روی قانون جذب تاثیرگذار است؟
حتماً دربارهی قانون جذب تا به حال مطالب زیادی شنیده و یا خواندهاید. این قانون بر این موضوع دلالت دارد که هر تفکر مثبتی میتواند آیندهی شما را به نحو بهتری رقم بزند. برای فردی که تفکر مثبتی نسبت به آیندهی خود دارد، ترس از اقدام و برداشتن قدم اول هیچ جایی ندارد.
وقتی واکنش ترس در مغز شروع و در بدن پخش میشود، این عضو از بدن تلاش میکند تا بهترین واکنش را برای فرکانس مغز پیدا کند. پاسخ ترس در منطقهای از مغز به نام «آمیگدال» شروع میشود. این هسته بادامی شکل، در لوب تمپور مغز احساسات شادی و محرکهای عاطفی را دریافت میکند.

آمیگدال قادر است واکنش ترس و عصبانیت را نیز درک کند. پس اگر محرکهای بیرونی تهدیدآمیز باشند، در آمیگدال واکنش ترس را ایجاد میکند. پس منطقهای از مغز که باید برای دریافت احساسات مثبت باشد، درگیر جنگ با احساسات ترس (منفی) میشود. در این زمان هورمونهای استرس و سیستم عصبی سمپاتیک آزاد میشود.
این وضعیت باعث تغییرات جسمی میشود. زیرا بدن خود را در معرض خطر میبیند. در این زمان تپش قلب افزایش مییابد. مردمک چشم گشادتر و تعداد تنفس افزایش مییابد. جریان خون و قند خون نیز بیشتر از قبل میشود. دستگاه گوارش به کندی عمل میکند.
ارتعاش ترس، قدرت فکر به آینده را مختل میکنه.
بخشی از مغز به نام «هیپوکامپ» با آمیگدال ارتباط نزدیکی دارد. هیپوکامپ و قشر پیشانی مغز به مغز کمک میکنند تا تهدیدات بیرونی را تفسیر کند. پس میبینید که تمامی اجزاء سیستم مغز برای بررسی ترس و استرس بسیج میشوند. در چنین شرایطی آیا شما قدرتی برای تفکرات مثبت و فکر کردن به آینده را دارید؟
مسلم است که قانون جذب تنها با فکر کردن به آیندهای روشن اتفاق میافتد. اما زمانی که مغز و اجزاء آن درگیر استرس، ارتعاشات احساس ترس و اضطراب میشوند، هیچ فرصتی برای فکر کردن به چنین آیندهای وجود ندارد.
چطور فرکانس ترس را کنترل کنیم؟
حالا که با تاثیرات منفی بر روی عملکرد مغز آشنا شدید، لازم است تا هر چه سریعتر آن را کنترل کنید. زمانی که ترس کم، خفیف و محدود باشد، راحتتر میتوانید آن را کنترل کنید. در عین حال تلاش برای کنترل ترس در همان مرحلهی اول سریعتر به موفقیت ختم میشود.
درست مثل یک بیماری که در مراحل اول راحتتر میتوان آن را درمان کرد. در واقع داروها قدرت بیشتری برای درمان یک بیماری دارند. اما وقتی بیماری به مرحلهی پیشرفتهتری برسد، باید داروهایی با دوز بالاتر برای درمان استفاده کرد. در مورد ارتعاش احساس ترس هم وضعیت به همین منوال است.
حال اگر به مرحلهی پیشرفتهی ترس رسیدیم باید چه کاری انجام دهیم؟
برای اینکه بتوانید به ترس پیشرفتهی خود غلبه کنید و قدرت کنترل مغز را افزایش دهید، چندین روش وجود دارد. برخی از این روشهای کاربردی عبارتند از:
خندیدن و شاد بودن
یکی از راههای کنار زدن ترس در زندگی، شادی و خنده است. وقتی با صدای بلند و از ته دل بخندید، غم، اندوه، ترس و اضطراب فرصتی برای کنترل مغز پیدا نمیکند. زیرا در همین زمانی که در حال خندیدن هستید، مغز هورمون شادی (دوپامین) تولید میکند.
این هورمون زمانی تولید میشود که احساس شادی عمیق داشته باشید. تماشای یک فیلم تلویزیونی خندهدار، رفتن به جمع دوستان صمیمی، خواندن مطالب طنز و سرگرمی میتواند باعث سرکوب ارتعاشات احساس ترس شود. در همین زمان مغز دستور تولید دوپامین را صادر میکند که همانند یک داروی پادزهر، اثرات هورمون ترس را از بین میبرد.
قدردانی از زندگی و داشتهها
شکایت و شکوه از زندگی اگر همیشگی باشد، شما را به فردی طلبکار تبدیل میکند. در واقع به کسی تبدیل میشوید که حق خود را بیشتر از آنچه هستید، میدانید. پس غم و اندوه و ترس بر شما چیره میشود. برای اینکه بتوانید با ترس و وحشت مقابله کنید، بهتر است هر شب قبل از رفتن به رختخواب، به این فکر کنید که چه چیزهایی در زندگی دارید. پس برای داشتن آن احساس افتخار کنید.
این موضوع افکار منفی را از بین میبرد. زیرا کمتر به نیمهی خالی لیوان فکر میکنید و داشتههای خود را بیشتر از قبل میبینید.
احساس مهربانی
شفقت و مهربانی به کسانی که در زندگی به کمک نیاز دارند، باعث ایجاد احساس خوب در شما میشود. در همین حال مغز دستور تولید هورمون سروتونین را صادر میکند. پس میتوانید راحتتر با استرس و ترس بیرونی مقابله کنید. در واقع راهی که با آن میتوانید استرس درون را از بین ببرید، داشتن احساس خوب است. مهربانی و کمک به دیگران همین احساس را در شما ایجاد میکند.
رقص و آواز را فراموش نکنید
یکی دیگر از راههای کاربردی برای مقابله با فرکانس احساس ترس در زندگی، گوش دادن به موسیقی و رقص است. موسیقیهای غمگین به همان اندازهی کنشها و محرکهای ترسناک میتوانند زندگی را تحت تاثیر قرار دهند. پس به سراغ موسیقیهای شاد بروید.
آواز بخوانید و از گوش دادن به موسیقیها لذت ببرید. حتی اگر لازم است موسیقی را در محیطهای دلخواه خود گوش دهید. پارک، حیاط، اتاق نشیمن، اتاق خواب، خیابان و یا هر جایی دیگری که به شما احساس خوبی میبخشد، جای خوبی برای گوش دادن به موسیقی است.
خرید کنید و به خود بها دهید
هدیه دادن به خود میتواند راهی برای مقابله با فرکانس احساس ترس باشد. هیچ وقت منتظر دریافت هدیه از سوی دیگران نباشید. زیرا در بیشتر مواقع دیگران قدرت درک از احساسات درونی ما پایین است. پس نمیدانند ما در چه وضعیتی قرار داریم تا با یک هدیه یا حتی جملات شیرین ما را شاد کنند.
اما وقتی به خود اهمیت دهید، چون روی احساسات خود آگاهی دارید، سریعتر میتوانید آن را از بین ببرید. پس به گردش بروید. برای خود خرید کنید و به خود هدیه بدهید. حتی خرید یک ساندویچ یا بستنی هم میتواند یک هدیه خوب برای شما باشد.
به دنبال سرگرمیهای مهیج بگردید
سرگرمیهای مهیج باعث احساس شادی و تولید هورمون سروتونین در بدن میشود. وقتی مغز سرگرم کار خوشایندی باشد، فرصتی برای فکر کردن به عوامل ترسناک و ارتعاشات احساسات ترس پیدا نمیکند.
سرگرمیهای هر کسی با توجه به علایق و استعدادها با دیگران متفاوت است. برخی از افراد با گوش دادن به موسیقی و برخی دیگر با گردش و تفریح شاد میشوند. حتی برخی هم ممکن است با نقاشی، گلسازی، ساختن یک کاردستی یا کار هنری شاد و سرگرم شوند.
شما باید به دنبال علایق واقعی خود بگردید. چه چیزی در کودکی شما را شاد میکرد؟ برای مثال ساختن مجسمه با گِل هم میتواند یک سرگرمی مهیج برای برخی از افراد باشد. پس به سراغ این سرگرمیها بروید.
از افراد منفیباف فاصله بگیرید
هر فرد منفیباف و افسرده میتواند فرکانس ترس را به شما انتقال دهد. وقتی در حال گفتگو با افراد ترسو و منفی باف هستید، هر جملهای که از دهان آنها خارج میشود، میتواند وضعیت فکری شما را تحت تاثیر قرار دهید. در چنین شرایطی مغز به سرعت این جملات منفی را از آنها دریافت کرده و احساس ترس میکند.
برای مثال کسی که احساس شرم؛ گناه، عصبانیت، افسردگی و ترس دارد، میتواند روی شما تاثیر بگذارد. زیرا مغز از ترس مبتلا شدن به وضعیت آنها، فوراً دستور تولید هورمون کورتیزول را صادر میکند. اما این هورمون آنقدر زیاد است که وجود شما پر از فرکانس ترس میشود. پس بهترین کار اینست که از این دسته از افراد فاصله بگیرید.
فرکانس احساس رضایت چگونه ایجاد میشود و تاثیر آن روی جسم و روح؟ این مقاله رو از دست ندید.