اندرو کارنگی از ثروتمندترین و مشهورترین صنعتگران روزگار خودش بود. از طریق شرکت کارنگی نیویورک و بنیاد بشردوستانه و نوآورانه اش در سال 1911، او نقش مهمی در توسعه و پیشبردهای جامعه زمانه اش ایفا میکرد، به شکلی که همچنان نامش به عنوان یکی از بزرگترین اشخاص تاریخ همچنان بر سر زبان هاس.
کارای شرکت او و اعطای امتیازش، بیش از صد ساله که به شکل گیری گفتمان و سیاست های عمومی کمک کرد. میلیون ها نفر از سخاوت انسان دوستانهی کارنگی تا اکنون سود بردند. اما چه چیزی باعث شد که تأثیر اندرو کارنگی در دنیای مدرن همچنان احساس بشه؟ با من همراه شوید.
دربارۀ زندگی پر فراز و نشیب اندرو کارنگی
زادگاه اندرو کارنگی، دانفرملین، پایتخت تاریخی قرون وسطای اسکاتلند بود. بعدها که به خاطر تولید پارچه های ریز و ظریف مشهور شد، این شهر در شرایط سختی سقوط کرد! به این صورت که صنعت بافندگی خانگی رو منسوخ و کارگرانی مانند پدر کارنگی یعنی ویل را اخراج کرد.
ویل و دامادش توماس موریسون، سازندهی کفش و اصلاحطلب سیاسی بهجنبش مردمی چارتیست پیوستند. كه معتقد بودن اگر توده مردم زمین ها رو از سلطه دولت خارج کنه، شرایط برای كارگران بهتر میشه. هنگامی که این جنبش در سال 1848 شکست خورد. ویل کارنگی و همسرش مارگارت، وسایلشون رو برای رزرو مکانی در آمریکا برای خودشان و پسرانشان، اندرو 13 ساله و تام 5 ساله فروختند.
مهاجرت و تاثیر نیویورک روی کارنگی
خانواده اندرو کارنگی تصمیم گرفتنن که در آلگنی، پنسیلوانیا، حومه شهر پیتسبورگ مستقر شون، آنها در آنجا دوستان و خویشاوندانی داشتند. کاروان آن ها در نیویورک به زمین نشست. اندو کاملاً سردرگم شدهبود و در خاطراتش میگه: «نیویورک اولین مرکز تجمع صنعت بشری بود که من به ساکنان آنجا پیوستم و شلوغی و هیجان شهر مرا تحت تأثیر قرار داد».
بعد خانواده از راه کانال آب با قایق بخار به غرب سفر کردن و سه هفته بعد وارد آلگنی شدن (یک سفر 370 مایلی، شش ساعته با خودرو). آن ها به دو اتاق بالاتر از مغازه بافندگی خویشاوندان خود منتقل شدن، که پدرش مدیریت آنجا رو برعهده گرفت. اما در نهایت این تجارت هم شکست خورد و بار دیگر این خانواده رو محتاج به پول کرد.
اندرو کارنگی کوشا و صنعتگر
در سن 13 سالگی، کارنگی از سحر تا تاریکی (انتهای شب) به عنوان پسر قرقره در یه کارخانه پنبه کار میکرد. او قرقره ها را به کارگران میرساند و هر هفته 1.20 دلار درآمد داشت. یه سال بعد، او به عنوان یه پیام رسان در یک شرکت تلگراف محلی استخدام شد، جایی که به خودش یاد داد که چگونه از تجهیزات استفاده کنه و در نهایت به اپراتور تلگراف ارتقا شغلی یافت.
او با داشتن این مهارت، شغلی در خط راه آهن پنسیلوانیا، به عنوان سرپرست، در سن 24 سالگی پیدا کرد. او نه تنها فردی بلند همت بود، بلکه خواننده ای حریص نیز بود و از سخاوتمندی یه شهروند آلژنی به نام سرهنگ جیمز اندرسون بهره برد. کتابخانه خود رو برای پسران شاغل محلی باز کرد، فرصتی که در آن روزها بسیار نادر بود!. در طی این سال ها، هم زمان که او به سرعت در حرفهش پیشرفت میکرد. کتابهای بیشتری، اندرو کارنگی رو آمادهی وارد شدن به دنیای واقعی میکردن.
«من شروع به فهم معنای فقر کردم. آنگاه قلب من سوزاندهشد كه پدرم مجبور بود برای كار التماس كنه. این نتیجه حاصل میشه كه من وقتی مردی بزرگ شدم، باید این مشکل رو درمان کنم».
نخستین سرمایهگذار میلیونر آینده!
توماس اسکات، سرپرست بخش غربی راه آهن پنسیلوانیا و رئیس اندرو کارنگی، تبدیل شدن به نخستین سرمایهگذار میلیونر آینده رو به کارنگی برای فروش قریب الوقوع ده سهام در شرکت آدامز اکسپرس هشدار داده بود. با رهن کردن خانه خود، مارگارت کارنگی 500 دلار برای خرید سهام به دست آورد و به زودی اولین جریان سود سهام شروع شد.
کارنگی در حالی که با راهآهن ارتباط داشت، طیف گسترده ای از سایر علایق تجاری خودش رو توسعه داد. تئودور وودروف با داشتن ایده واگن ها تختخوابدار روی خط راه آهن، به او نزدیک شد و سهمی رو در شرکت اتومبیل وودروف به او پیشنهاد داد. کارنگی برای قبول پیشنهاد وودروف، وام بانکی رو تأمین کرد، تصمیمی که او از آن پشیمان نخواهد شد.
آندرو در نهایت شرکتی رو خریداری کرد که معرف اولین واگن تختخوابدار موفق در خط راه آهن ایالات متحده بود. در سن 30 سالگی، کارنگی در مورد ساخت آهن، کشتی بخار در دریاچه های بزرگ، خط آهن و چاه های نفت، علاقه مندی های تجاری بسیاری رو جمع آوری کرده بود. او همچنین درگیر تولید فولاد شد و شرکت فولاد کارنگی رو به بزرگترین شرکت تولید فولاد در جهان تبدیل کرد.
تولد یک بشردوست
فعالیت های بشردوستانه اندرو کارنگی در حدود سال 1870 آغاز شد. اگرچه او از پروژه ها و نهضت های بی شماری حمایت میکرد، اما معروفیت بیشتر او به خاطر هدایای رایگانش در کتابخانه های عمومی بود. در سال 1887، کارنگی با لوئیز ویتفیلد از شهر نیویورک ازدواج کرد. او از حس بشردوستی کارنگی حمایت کرد و توافقنامه پیش از ازدواج رو امضاء کرد، که حاکی از قصد کارنگی برای اعطای کل ثروت خود در طول زندگیش بود.
دو سال بعد، او کتاب «انجیل ثروت» را نوشت، که با جسارت، دیدگاه خود رو در مورد ثروتمندان به عنوان امانت داران ثروت، که باید بدون اسراف زندگی کنن، اعتدال رو برای خانواده های خود تأمین کنن و از ثروت خود برای ارتقاء رفاه و سعادت دیگران استفاده کنن، نوشت. این بیانیۀ، نوشته بشردوستانۀ او در سراسر جهان خواندهشد و اهداف کارنگی رو مورد ستایش گسترده ای قرار داد.
پرسس و پاسخ
اندرو کارنگی کی بود؟
او یه کارآفرین و یکی از بزرگترین ثروتمندان تمام تاریخ بود که نامش همچنان جادوانه.
اندو کارنگی چیکار کرد؟
او تونست با کارآفرینی، مشاغل زیادی ایجاد کنه و در زمان زندگی و بعد از مرگش، به مردم کمک زیادی کرد.
اندرو کارنگی سنبل چیه؟
او را نماد استقامت، ثروت، صنعت و مرد سخاوتمندی میشناسن که زندگی بسیاری از مردم رو متحول کرد.
ثروتمندترین مرد جهان
اندرو کارنگی در سال 1901 میلادی شرکت فولاد خودش رو به مبلغ 480 میلیون دلار به J.P. Morgan فروخت. کارنگی با بازنشستگی از تجارت، با جدیت تصمیم گرفت تا ثروت خودش رو توزیع کنه. او علاوه بر تأمین بودجه کتابخانه ها، هزاران وسیله برای کلیساها رو در ایالات متحده و سراسر جهان فراهم کرد.
ثروت کارنگی به تأسیس بسیاری از دانشکده ها، مدارس، سازمان های غیرانتفاعی و انجمن های مورد قبول او در کشور و سایر ارگان ها، کمک کرد. مهمترین سهم او، هم از لحاظ مالی و هم تاثیرگذاری ماندگار، تأسیس چندین نهاد یا موسسه بود که شامل نام اندرو کارنگی میشد. از جمله میتوان به موزه های کارنگی پیتسبورگ، مؤسسه کارنگی برای کسب دانش، بنیاد کارنگی (حمایت از کاخ صلح)، بنیاد کارنگی برای پیشرفت آموزش، اوقاف کارنگی برای صلح بین المللی اشاره کرده.
آیا اندرو کارنگی با اون همه ثروت اهل بخشش و نیکوکاری بود؟
یکی از بارزترین نمونه های نیکوکاری آندرو کارنگی، تأسیس 2،509 کتابخانه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بود. از میان این کتابخانهها، تعداد 1679در ایالات متحده ساختهشد. کارنگی بیش از 55 میلیون دلار از ثروت خودش رو صرفاً در کتابخانه ها هزینه کرد، از این رو، او اغلب حامی مقدس کتابخانه ها مینامند.
گفتهمیشه که کارنگی دو دلیل اصلی برای پشتیبانی از کتابخانه ها داشت، اول، او معتقد بود كه در آمریكا، هر كسی كه به كتاب دسترسی داشته باشه و میل به یادگیری در خونش باشه، میتونه خودش رو تعلیم بده. دوم، کارنگی، به عنوان یه مهاجر، احساس کرد که تازه واردین آمریکا نیاز دارن تا به دانش فرهنگی کشور دست پیدا کنن و یه کتابخانه میتونه به این امر کمک کنه.
کارنگی اظهار داشت این اولین دلیلیه که بیشترین اهمیت رو برای وی داشت. او که در ساعات طولانی کار در پیتسبورگ رشد کرد، هیچ دسترسی به آموزش رسمی نداشت. با این حال، یک بازرگان بازنشسته، با نام سرهنگ اندرسون، کتاب هایی رو از کتابخانه کوچک خود به پسران محلی، از جمله کارنگی، قرض میداد. همان طور که بعدها اندرو در ستایش اندرسون نوشت: «این فقط ادای احترام ناچیزیه و تصور ضعیفی از عمق قدردانی رو نشان میده که او برای من و همراهانم انجام داد.»
بخشیدنِ میراث اندور کارنگی
در سال 1911 اندرو کارنگی شرکت کارنگی در نیویورک رو تأسیس کرد، که اون رو به مکانی برای پیشرفت و انتشار دانش و فهم اختصاص داد. این آخرین مؤسسه بشردوستانهای که توسط کارنگی تأسیس شد و به اصول انسان دوستانهی علمی و سرمایه گذاری در پیشرفت بلند مدت جامعه، اختصاص یافتهبود.
خود کارنگی اولین رئیس شرکت بود که باقی ثروت خودش رو به مبلغ 135 میلیون دلار، برای ارتقاء آموزش و صلح بین المللی وقف دائم کرده بود.
در حالی که هدف اصلی وی منافع مردم ایالات متحده بود، کارنگی بعدها تصمیم گرفت که بخشی از بودجه خودش رو برای اعضای مشترک المنافع بریتانیا استفاده کنه.
او به عنوان معتمدان شرکت، دوستان و همکاران دیرینه خودش رو انتخاب کرد و به آن ها اجازه داد که برنامه هاشون رو با زمان وفق دهن. وی در کتاب هدیه نوشت: «شرایط روی زمین به ناچار تغییر میکنه، از این رو هیچ مرد خردمندی معتمدین رو برای همیشه در مسیرهای خاص، اهداف یا مؤسسات قرار نخواهد داد، آن ها باید با استفاده از قضاوت های خودشون، بهترین تطابق رو با خواسته های من داشته باشن».
«خود رو در آستانه دستیابی به موفقیتی بی نظیر ببینیند. یه زندگی کاملاً روشن و با شکوه در پیش روی شما قرار داره».
قهرمان صلح
اندرو کارنگی، تا زمان مرگ، علی رغم تمام تلاشی که کرده بود، نتونسته بود تمام ثروتش رو ببخشه. او 350 میلیون دلار توزیع کرده بود، اما 30 میلیون دلار هنوز باقیمانده بود که در دارایی شرکت قرار داشت. تا پایان عمر، کارنگی، به عنوان یه فرد صلح دوست، یه هدف واحد داشت: «دستیابی به صلح جهانی». او به قدرت قوانین بین المللی اعتقاد داشت و اطمینان داشت كه از طریق میانجیگری می توان از مناقشات آینده جلوگیری كرد.
وی از تأسیس کاخ صلح در لاهه، در سال 1903 حمایت کرد و 10 میلیون دلار از دارایی او در صلح بین المللی در سال 1910، (تسریع در توقف جنگ بین المللی) صرف شد و بی وقفه برای این کار تا زمان وقوع جنگ جهانی اول کار کرد. او در اوت سال 1919درگذشت، در حالی که هنوز در مورد ناکامی تلاش هایش دلسرد بود (دو ماه پس از امضای پیمان ورسای).
نگارش انجیل ثروت
انجیل ثروت، مشهورترین مقاله اندرو کارنگی، تو سال 1889 نگاشتهشده و مسئولیت بشردوستانهای رو توسط طبقه جدید ثروتمندان توصیف میکنه. رساله اصلی مقاله کارنگی، این است که کارآفرین ثروتمند باید مسئولیت توزیع ثروتش رو به شکلی تضمین کنه که مورد استفاده قرار بگیره و مطمئن بشه که با هزینه های بیخودی تلف نمیشه.
به اعتقاد کارنگی، وجود فقر تو یک جامعه سرمایه داری، میتونه تا حد زیادی توسط بازرگانان ثروتمند و افراد بشر دوست کاهش پیدا کنه. انجیل ثروت، یک وصیتنامهست که به صورت شیوا نوشتهشده و به اهمیت خیرات برای منافع عمومی تأکید میکنه.
نقل قول هایی از اندرو کارنگی
«تمایل به خوشحالی ارزشی بیشتر از ثروت داره. جوانان باید بدونند که این موضوع قابل کشت هست. مانند بدن که میتونه برای پیدا کردن سایه د رمقابل نور آفتاب، جابجا بشه».
«قانون رقابت بعضی اوقات ممکنه برای فرد سخت باشه، اما برای مسابقه بهترین راهه ممکنه. زیرا بقای اصلح را در هر بخش تضمین میکنه».
«هر عملی که از روز تولد تا اکونو انجام دادین، به این دلیل اینه که شما میخواستین چیزی داشته باشین. پس هرگز نگو که نمیتونم».
«من ماشین های بخار رو درک نکردم. اما سعی کردم مکانیسم بسیار پیچیدهتری رو بفهمم».
«این ذهنه که بدن رو غنی میکنه».
«کار تیمی، توانایی همکاری مشترک در جهت یه دید مشترکه. این موردیه که به افراد عادی این امکان را میدهه تا به نتایج غیر معمول برسن».
برای مطالعه زندگینامه توماس ادیسون کلیک کنید.
سخنان کارنگی
«مردانی موفق، افرادی هستند که یک خط و هدف رو انتخاب کردند و بهش چسبیدند».
«هیچ طبقه ای بدبخت تر از ان نیس که پول داشته باشه و چیز دیگری نداشته باشه».
«شما نمیتونین کسی ر. از نردبان بالا بکشین، مگر اینکه او حاضر باشه کمی صعود کنه و
بالاترین هدف رو داشته باشه».
«با بزرگتر شدن، به آنچه مردان میگین توجه کمتری میکنم و فقط آنچه که انجام میدن رو تماشا میکنم».
«کسی که نمیتونه دلیل بیاوره، احمق و ریکار هستش. کسی که جرآت نداره، یه بردَس».
«من تصمیم گرفتم كه جلوی اندوختن را بگیرم و كار بی نهایت جدی و دشوار توزیع عاقلانه رو آغاز كنم».
«هیچ کس تجارت بزرگی نخواهد داشت، مگر اینکه خودش و اعتبارش رو وقف اون کنه».
حرفهای اندرو کارنگی
«یک فرد به طور متوسط فقط 25درصد از انرژی و توانایی خود را در کار قرار می دهد. جهان کلاه خود را فقط برای کسانی که بیش از 50 درصد ظرفیت خود را استفاده می کنند، در خواهد آورد و جهان برای آن معدود افرادی که 100 درصد ظرفیت خود را وقف آن می کنند، روی سر خود خواهد ایستاد».
«رمز سعادت، انصراف از چیزای بیهودس».
«همهی دستاوردها و ثروتهای بهدستآمده، ابتدا ایدهی خودشونو دارند».
«انرژی، افکار و سرمایه خودتون رو متمرکز کنین».
«من استدلال میكنم كه مردان قدرتمند، برعكس میدونند که چه موقع باید سازش كنند. و همه اصول رو میتونند برای دستیابی به هدف، به خطر بیاندازن».
«شعار من اول صداقت، دوم صنعت و سپس تمرکز».
«افرادی که قادر به ایجاد انگیزه در خود نیستن، باید فارغ از استعدادهای دیگرشان، از میانه رو بودن راضی باشن».
«مرد اول صدف میگیره، نفر دوم پوست اون رو خواهد گرفت».
«راز موفقیت نه در انجام کار خود، بلکه در شناخت بهترین فرد برای انجام اون نهفتس».
11 واقعیت جالب از زندگی اندرو کارنگی
- او معروف به پدر فولاد مدرن بود.
- ثروتمندترین مرد در آغاز قرن بیستم شناخته میشه.
- عدم آموزش رو نشانی از سقوط جامعه میدید.
- هنگامی که فهمید برادرش درگذشته، به بیماری حصبه مبتلا شد.
- 350 میلیون دلار به خیریه اهدا کرد.
- دانشگاه کارنگی ملون رو در سال 1904 تأسیس کرد.
- او پسر یه بافنده بود.
- در طول جنگ داخلی، کارنگی مسئولیت خطوط ریلی و تلگراف ارتش اتحادیه رو بر عهده داشت.
- او یک بار گفت که شما نمیتوانین کسی رو از نردبان بالا بکشید، مگر اینکه خودش حاضر باشد کمی صعود کنه.
- تخمین زدهمیشه که با احتساب تورم، کارنگی دومین فرد ثروتمند در تاریخ جهان تا کنون بوده.
- او دائما این احساس رو داشت که باید ثروتش رو ببخشه و در کتابش با نام انجیل ثروت نوشت: «مردی که ثروتمند میمیره، با ننگ میمیره».